پُل نیومن و رابرت ردفورد که انگار بوچ کسیدی و ساندنس کید بیشتر از هر اسم دیگری توی دنیا بهشان میآمد، بیخیالِ آن همه سوارهنظام بولیویاییای که اسلحه به دست بیرونِ خانه آمادهٔ آبکش کردنشان بودند، نگاهی به هم انداختند و تنهای زخمخورده و مچالهشدهشان را از زمین کندند و هفتتیر به دست زدند بیرون. وسط صدای شلیک هزاران تفنگ، تصویر فیلم ثابت ماند روی نیومن و ردفورد که با هفتتیرهایشان هدفهای نامعلومی را نشانه رفته بودند. ادامه…
در قندان
از شخصیت تا حرکت
با پاسخهای بدون پیشفرض به سوالهای بیستگانه قسمت قبلی، میتوان به شخصیتهایی که ساختهایم جان بدهیم.
حالا هم شخصیتهای مثبت داریم هم شخصیتهای منفی. همیشه برای به حرکت در آوردن شخصیتها نیاز به یک ماجرا هست. برای خلق ماجرا پیشنهادهای مختلفی وجود دارد. یکی از آن پیشنهادها قرار دادن شخصیتها در وضعیت رقابت است، مثلا رقابتی برای یک شی ارزشمند، مثل یک گنج. الآن به یک گنج احتیاج داریم. باید چیزی در همین اطراف باشد که به من ایده بدهد. ادامه…
یک روایت معتبر درباره سه گزارش کوتاه
نگاهی به داستان «سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار» نوشته مصطفی مستور
آدمها صداهای متفاوتی دارند، گاهی در خیابان که قدم میزنیم با شنیدن صدایی آشنا رو برمیگردانیم، دوستی را میبینیم که سالها است دور از هم افتادهایم یا آشنایی که دیروز چند ساعتی را با هم گذراندهایم. راه شناخت آدمها در جایی که دیده نمیشوند صدایشان است، صدایی که منحصر به فردشان میکند. در داستان اما وقتی که رنگها و بوها و صداها به کلمه درمیآیند بار تداعیِ آشناییِ صدا را «لحن» به دوش میکشد. همانطور که صدای هر کس به زیر و بمی، تند و کندی و آهنگ حرف زدن او شناخته میشود، لحن هر شخصیت هم به دایره واژگان و ساختار جملهها و در یک کلمه ادبیات ویژه هر شخصیت شناخته میشود. همین جا است که لحن سهم مهمی در شخصیتپردازی داستان پیدا میکند. ادامه…
اگزیستانسیالیسم در قارهٔ هفتم
یادداشتی بر فیلم «قارهٔ هفتم» اثر میشائیل هانکه
قاره هفتم، اولین ساخته میشاییل هانکه در سال ۱۹۸۸ است. اسم فیلم نشان از نوعی هیچ کجایی بودن جهانِ فیلم و اتفاقات و انسانهای آن دارد.
تعلق نداشتن مکانی و زمانی فیلم در جزئیات و تکرار روزمرگیها به خوبی دیده میشود. چنانکه گویی داستان بشریت را در بستر جهان مدرن روایت میکند و این خانواده، نمونهای از تمام افراد بشر است.
به عبارتی «قارهٔ هفتم»، جاییست در هیچ کجای جهان و وصف حال همه جهان. ادامه…
ماشین میایستد (۲)
بخش دوم
ادوارد مورگان فورستر (E. M. Forster) (۱۹۷۰- ۱۸۷۹) یکی از مشهورترین نویسندگان انگلیسی است که علاوه بر نوشتن رمانها و داستانهای کوتاه، مقالات و نقدهای ادبی بسیاری نیز در باب رمان و ادبیات دارد. او یکی از نظریهپردازان رمان در قرن بیستم است. نظرات او عمدتا در کتاب جنبههای رمان جمع شده است. کتابهای راهی به هندوستان و هاواردزاند از جمله مشهورترین آثارش هستند. طولانیترین سفر، موریس، تابستان قطب و جایی که فرشتگان میترسند وارد شوند از جمله رمانهای معروف او به شمار میروند.
فورستر از جمله دوستان ویرجینیا وولف و گروه ادبی بلومزبری بود. آن چه فورستر را در میان هم عصران خود ممتاز میکند، تاکید بسیار او بر این نکته است که نویسنده باید نثر را با احساسات درونی دربیامیزد تا صاحب روح شود و همچنین، تاکید بر رسالت رمان در هدایت انسان برای زندگی بهتر.
آنچه در ادامه میخوانید یکی از داستانهای زیبای او است که در چند قسمت تقدیم شما میگردد. شاید تذکر این نکته خالی از لطف نباشد که خلق این داستان سالها پیش از فراگیری شبکه جهانی اینترنت بوده و تمام آنچه امروز در این داستان به ذهن ما آشنا میآید، در آن زمان جهان خیالی نویسنده بوده است.
وشتی لحظهای احساس تنهایی کرد. بعد اتاق را روشن کرد، منظره اتاقش در پرتو کمرنگی از نور غرق شد و دکمههای الکتریکی مختلف در جایجای اتاق، مثل گوهر در پرتو نور درخشیدند و او را زنده کردند. دکمهها و کلیدها همهجا بودند، دکمههایی برای درخواست غذا، موسیقی، لباس، و حمام داغ که با فشار آن، وانی شیشهای از کف اتاق بیرون میآمد و تا لبهاش با مایعی گرم و ضدعفونی کننده پر میشد. دکمه حمام آب سرد، دکمهای که روزنامه و مجله تحویل میداد و متن تولید میکرد، و علاوه بر همه اینها، دکمههایی بودند که وشتی به وسیله آنها با دوستانش ارتباط برقرار میکرد. با اینکه عملا چیز خاصی توی اتاق نبود، اما با تمام جهانی که وشتی برایش مهم بود رابطه داشت. ادامه…
نبوغ و نوآوری
خلاقیت و آفرینش هنری - بخش اول
کتاب «مقدمهای بر فلسفه هنر» تالیف ریچارد الدیج یک اثر مقدماتی و در عین حال جامع در زمینه مباحث نظری هنر به شمار میآید. این کتاب برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ از سوی انتشارات کمبریج منتشر شده است. تلاش ما این است که طی سلسله مطالبی در سایت فیروزه، ترجمه منتخبی از مهمترین مطالب کتاب را که برای عموم خوانندگان فیروزه قابل استفاده باشد ارایه نماییم.
بخش اول – دوست داشتن یک شیء
بخش دوم – فرم غایتمند
بخش سوم – فرم خاص و فرم مشترک
بخش چهارم – نقدی بر نظریههای فرمالیستی و زیبایی باور
بخش پنجم – دفاعی از علاقهٔ زیباشناختی به هنر
–
در ارایه موضوعات برآمده از افکار یا حالات عاطفی انسان، مشخصا از جهت ارتباط با خلاقیت و ابداعِ عناصر تازه، آثار هنری به نحو آشکاری «ویژه» هستند. این تشخص ویژه هنر از کجا آمده است؟ آیا هنرمندان موفق، طبقه منحصر به فردی از اهالی یک جامعه را تشکیل میدهند؟ آن هم طبقهای مجهز به قابلیتهای ممتازی که تقریبا همه ما فاقد آن قابلیتها هستیم، یا اینکه توانایی هنرمندان بیش از همه مدیون ممارست آنان در یک مسیر مشخص است و به این ترتیب، میتوان گفت که هر یک از ما نیز [بالقوه] سهمی از آن قابلیتها داریم؟ کدام قاعده آموزشی یا سنت هنری یا فرهنگ مشترک قادر خواهد بود که مهارت هنری را گسترش دهد؟ آیا اساس هنر قابل تعلیم است؟ ادامه…
ماشین میایستد
بخش اول: کشتی هوایی
اتاقی کوچک را تصور کنید به شکل شش ضلعی، مانند خانه یک زنبور، نه نوری از پنجره داخل آن میشود و نه چراغی روشن است. اما پرتو ضعیفی از نور همه جا را پر کرده است. هیچ روزنهای به بیرون یا سیستم تهویهای وجود ندارد، چون هوا تازه است. آلات موسیقی در اتاق نیست، اما همان لحظه که مدیتشین شروع میشود، نبض اتاق با صدای گوشنواز یک موسیقی ملایم میتپد. یک مبل راحتی در مرکز اتاق است و کنارش یک میز مطالعه؛ تمام اثاثیه اتاق همین است. در مبل راحتی جسمی درشت از یک زن فرو رفته که وقتی بایستد، تقریبا ۵ پا قد دارد و چهرهاش به رنگ پریدگی یک قارچ سفید است.
زنگ الکتریکی به صدا درآمد. زن کلیدی را لمس کرد و موسیقی قطع شد. از ذهنش گذشت «فکر کنم باید بلندشم ببینم کیه.» و صندلیاش را در وضعیت حرکت قرار داد. صندلی هم مانند موسیقی، با دستگاه کار میکرد و زن را به سوی دیگر اتاق چرخاند، جایی که زنگ تلفن همچنان مصرانه مینواخت. ادامه…
تقدیم به وودی آلن با عشق یا نفرت
تقدیم به رم با عشق، فیلم بدی است. یک فیلم هالیوودی بی سر و ته. بد بودنش را از اسم و موسیقی تیتراژ اول فیلم میشود فهمید. انگار اول فیلم نوشته باشند شما را دعوت میکنیم به تماشای یک فیلم سفارشی بد. فیلم با دم دستیترین ایده شروع میشود. گرفتن نما از در و دیوارهای رم. هر چند این بار به خلاف Midnight in Paris در مدت زمان کوتاهتری این کار را میکند و کمتر مخاطبش را مجبور به تماشای در و دیواری که هیچ پیش بردی در فیلم ندارد میکند. بعد از تماشای در و دیوارهای رم قرار است کاریکاتور یکی از تکنیکهای دستمالی شده سینمایی را ببینیم. اینکه یکی از شخصیتهای فیلم بیاید جلوی دوربین و کمی برایمان حرف بزند، کاری که نمونه اعلایش را کیشلوفسکی در فیلم No End و برگمان در سونات پاییزی و Saraband انجام دادهاند. بدتر اینکه خود وودی آلن در فیلم Annie Hall همین کار را میکند. اما این کجا و آن کجا؟ ادامه…
قمر آل عبا
پوشید زره را و مهیای سفر بود
میرفت ولی از همه دلسوختهتر بود
خورشید که در بدرقهاش دست تکان داد
از مشتریان پروپا قرص قمر بود
ادامه…
دفاعی از علاقهٔ زیباشناختی به هنر
کتاب «مقدمهای بر فلسفه هنر» تالیف ریچارد الدیج یک اثر مقدماتی و در عین حال جامع در زمینه مباحث نظری هنر به شمار میآید. این کتاب برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ از سوی انتشارات کمبریج منتشر شده است. تلاش ما این است که طی سلسله مطالبی در سایت فیروزه، ترجمه منتخبی از مهمترین مطالب کتاب را که برای عموم خوانندگان فیروزه قابل استفاده باشد ارایه نماییم.
بخش اول – دوست داشتن یک شیء
بخش دوم – فرم غایتمند
بخش سوم – فرم خاص و فرم مشترک
بخش چهارم – نقدی بر نظریههای فرمالیستی و زیبایی باور
–
نقدهایی که بر نظریههای زیباشناختی هنر وارد شده، بر نگرشهای درستی استوارند. خصایص زیباشناختی آثار هنری در پیوند با رسته و جایگاه تاریخی اثر معین میشوند. ممکن است اشیایی که به نحو ادراکی، همتا و غیرقابل تمایزند، به لحاظ زیباشناختی منزلت متفاوتی داشته باشند. بعضی هنرها، حتی آثار موفق، ترسناک هستند. اما هنوز مشخص نیست که این نظرات رقیب توانسته باشند میخ خود را محکم کوبیده و در سست کردن نظریههای زیباییباور توفیقی نصیب خود کرده باشند. ادامه…