فیروزه

 
 

ماشین می‌ایستد (۴)

ایی. ام. فورستر و زهره شریعتی

بخش دوم، تعمیر دستگاه

ادوارد مورگان فورستر (E. M. Forster) (۱۹۷۰- ۱۸۷۹) یکی از مشهورترین نویسندگان انگلیسی است که علاوه بر نوشتن رمان‌ها و داستان‌های کوتاه، مقالات و نقدهای ادبی بسیاری نیز در باب رمان و ادبیات دارد. او یکی از نظریه‌پردازان رمان در قرن بیستم است. نظرات او عمدتا در کتاب جنبه‌های رمان جمع شده است. کتاب‌های راهی به هندوستان و هاواردزاند از جمله مشهورترین آثارش هستند. طولانی‌ترین سفر، موریس، تابستان قطب و جایی که فرشتگان می‌ترسند وارد شوند از جمله رمان‌های معروف او به شمار می‌روند.

فورستر از جمله دوستان ویرجینیا وولف و گروه ادبی بلومزبری بود. آن چه فورستر را در میان هم عصران خود ممتاز می‌کند، تاکید بسیار او بر این نکته است که نویسنده باید نثر را با احساسات درونی دربیامیزد تا صاحب روح شود و همچنین، تاکید بر رسالت رمان در هدایت انسان برای زندگی بهتر.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید یکی از داستان‌های زیبای او است که در چند قسمت تقدیم شما می‌گردد. شاید تذکر این نکته خالی از لطف نباشد که خلق این داستان سال‌ها پیش از فراگیری شبکه جهانی اینترنت بوده و تمام آن‌چه امروز در این داستان به ذهن ما آشنا می‌آید، در آن زمان جهان خیالی نویسنده بوده است.

بخش اول / بخش دوم / بخش سوم

با یک راهرو، با یک آسانسور، با یک ریل راه آهن لوله‌ای، با یک سکو، با یک در کشویی و در نهایت با بازگشت به تمام مراحل عزیمتش، وشتی به اتاق پسرش رسید که دقیقا شبیه مال خودش بود. او می‌خواست به کونو خوب بفهماند که این ملاقات غیر ضروری بوده است. کلیدها، دکمه‌ها، میز تحریر با کتاب رویش، دمای هوا، جو اتاق و نور کاملا مثل اتاق وشتی بودند؛ اگر کونو هم خودش بدنی از جنس وشتی داشت، چه تفاوتی میان آن دو بود و وجودشان چه نفعی داشت؟ وشتی خیلی مایل بود کونو را لمس کند. ادامه…


 

ماشین می‌ایستد (۳)

ایی. ام. فورستر و زهره شریعتی

بخش سوم

ادوارد مورگان فورستر (E. M. Forster) (۱۹۷۰- ۱۸۷۹) یکی از مشهورترین نویسندگان انگلیسی است که علاوه بر نوشتن رمان‌ها و داستان‌های کوتاه، مقالات و نقدهای ادبی بسیاری نیز در باب رمان و ادبیات دارد. او یکی از نظریه‌پردازان رمان در قرن بیستم است. نظرات او عمدتا در کتاب جنبه‌های رمان جمع شده است. کتاب‌های راهی به هندوستان و هاواردزاند از جمله مشهورترین آثارش هستند. طولانی‌ترین سفر، موریس، تابستان قطب و جایی که فرشتگان می‌ترسند وارد شوند از جمله رمان‌های معروف او به شمار می‌روند.

فورستر از جمله دوستان ویرجینیا وولف و گروه ادبی بلومزبری بود. آن چه فورستر را در میان هم عصران خود ممتاز می‌کند، تاکید بسیار او بر این نکته است که نویسنده باید نثر را با احساسات درونی دربیامیزد تا صاحب روح شود و همچنین، تاکید بر رسالت رمان در هدایت انسان برای زندگی بهتر.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید یکی از داستان‌های زیبای او است که در چند قسمت تقدیم شما می‌گردد. شاید تذکر این نکته خالی از لطف نباشد که خلق این داستان سال‌ها پیش از فراگیری شبکه جهانی اینترنت بوده و تمام آن‌چه امروز در این داستان به ذهن ما آشنا می‌آید، در آن زمان جهان خیالی نویسنده بوده است.

بخش اول / بخش دوم

خیلی آسان بود. ماشین نزدیک شد و وشتی دید مبل‌های راحتی ماشین دقیقا مثل مال خودش بودند. وقتی علامت داد، ماشین متوقف شد و وشتی از سکوی حرکت کشتی پیاده شد. یک مسافر دیگر هم آن‌جا بود، اولین موجود زنده‌ای که وشتی پس از ماه‌ها چهره به چهره و از نزدیک می‌دید. این روزها مردم خیلی کم سفر می‌رفتند، چون به لطف پیشرفت‌های علمی، همه جاهای زمین عین همدیگر بودند. ارتباطات سریعی که تمدن گذشته بسیار مشتاق آن بود، دیگر پایان یافته بود. رفتن به پِکینگ چه حسنی داشت وقتی دقیقا مثل شروزبِری بود؟ چرا باید به شروزبری برگشت وقتی همه چیز عین پکینگ است؟ انسان‌ها به ندرت جسم‌شان را حرکت می‌دادند، همگی ناآرام و مضطرب در روح متمرکز شده بودند. ادامه…


 

ماشین می‌ایستد (۲)

ایی. ام. فورستر و زهره شریعتی

بخش دوم

ادوارد مورگان فورستر (E. M. Forster) (۱۹۷۰- ۱۸۷۹) یکی از مشهورترین نویسندگان انگلیسی است که علاوه بر نوشتن رمان‌ها و داستان‌های کوتاه، مقالات و نقدهای ادبی بسیاری نیز در باب رمان و ادبیات دارد. او یکی از نظریه‌پردازان رمان در قرن بیستم است. نظرات او عمدتا در کتاب جنبه‌های رمان جمع شده است. کتاب‌های راهی به هندوستان و هاواردزاند از جمله مشهورترین آثارش هستند. طولانی‌ترین سفر، موریس، تابستان قطب و جایی که فرشتگان می‌ترسند وارد شوند از جمله رمان‌های معروف او به شمار می‌روند.

فورستر از جمله دوستان ویرجینیا وولف و گروه ادبی بلومزبری بود. آن چه فورستر را در میان هم عصران خود ممتاز می‌کند، تاکید بسیار او بر این نکته است که نویسنده باید نثر را با احساسات درونی دربیامیزد تا صاحب روح شود و همچنین، تاکید بر رسالت رمان در هدایت انسان برای زندگی بهتر.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید یکی از داستان‌های زیبای او است که در چند قسمت تقدیم شما می‌گردد. شاید تذکر این نکته خالی از لطف نباشد که خلق این داستان سال‌ها پیش از فراگیری شبکه جهانی اینترنت بوده و تمام آن‌چه امروز در این داستان به ذهن ما آشنا می‌آید، در آن زمان جهان خیالی نویسنده بوده است.

بخش اول: کشتی هوایی

وشتی لحظه‌ای احساس تنهایی کرد. بعد اتاق را روشن کرد، منظره اتاقش در پرتو کمرنگی از نور غرق شد و دکمه‌های الکتریکی مختلف در جای‌جای اتاق، مثل گوهر در پرتو نور درخشیدند و او را زنده کردند. دکمه‌ها و کلیدها همه‌جا بودند، دکمه‌هایی برای درخواست غذا، موسیقی، لباس، و حمام داغ که با فشار آن، وانی شیشه‌ای از کف اتاق بیرون می‌آمد و تا لبه‌اش با مایعی گرم و ضدعفونی کننده پر می‌شد. دکمه حمام آب سرد، دکمه‌ای که روزنامه و مجله تحویل می‌داد و متن تولید می‌کرد، و علاوه بر همه این‌ها، دکمه‌هایی بودند که وشتی به وسیله آن‌ها با دوستانش ارتباط برقرار می‌کرد. با این‌که عملا چیز خاصی توی اتاق نبود، اما با تمام جهانی که وشتی برایش مهم بود رابطه داشت. ادامه…


 

ماشین می‌ایستد

ایی. ام. فورستر و زهره شریعتی

بخش اول: کشتی هوایی

اتاقی کوچک را تصور کنید به شکل شش ضلعی، مانند خانه یک زنبور، نه نوری از پنجره داخل آن می‌شود و نه چراغی روشن است. اما پرتو ضعیفی از نور همه جا را پر کرده است. هیچ روزنه‌ای به بیرون یا سیستم تهویه‌ای وجود ندارد، چون هوا تازه است. آلات موسیقی در اتاق نیست، اما همان لحظه که مدیتشین شروع می‌شود، نبض اتاق با صدای گوش‌نواز یک موسیقی ملایم می‌تپد. یک مبل راحتی در مرکز اتاق است و کنارش یک میز مطالعه؛ تمام اثاثیه اتاق همین است. در مبل راحتی جسمی درشت از یک زن فرو رفته که وقتی بایستد، تقریبا ۵ پا قد دارد و چهره‌اش به رنگ پریدگی یک قارچ سفید است.

زنگ الکتریکی به صدا درآمد. زن کلیدی را لمس کرد و موسیقی قطع شد. از ذهنش گذشت «فکر کنم باید بلندشم ببینم کیه.» و صندلی‌ا‌ش را در وضعیت حرکت قرار داد. صندلی هم مانند موسیقی، با دستگاه کار می‌کرد و زن را به سوی دیگر اتاق چرخاند، جایی که زنگ تلفن همچنان مصرانه می‌نواخت. ادامه…