انسان دیندار، به معنای عام خود، یکی از مسائل مورد بررسی رمان «تن ها» نوشتهٔ مهدی شریفی است. این داستان بیانگر نوعی طبقهبندی ایمانی است که نه به شکل رایج و با نگاهی جامعهشناختی، بلکه بر اساس نوع ایمان ارائه شده است. این داستان بر خلاف جامعهشناسانی چون امیل دورکیم، مومن را از جهت متعلَق ایمانش مورد بررسی قرار میدهد نه از آن جهت که ایمان چه تأثیری در گونههای اجتماع دارد. (دورکیم، امیل، صور بنیانی حیات دینی، ترجمهٔ باقر پرهام ۱۳۸۳)
از منظر جهان این کتاب، انسانها را میتوان بر اساس «غایت قصوی» خود تقسیم کرد. «غایت قصوی» شاهکلید نظریهٔ ایمان «پول تیلیخ» فیلسوف آلمانی-آمریکایی و از شناختهشدهترین ابداعات اوست. تیلیخ معتقد است انسانها برای خود «خدا» های شخصی دارند که میتواند تمرکز وجودی آنها را بر این خدایان تصور کرد. از نگاه او غایت قصوی ما آن چیزی است که به هستی یا نیستی ما تعیین میبخشد – نه در معنای هستی ما بلکه به معنای «حقیقت، ساختار معنا و غایت هستی.» (هیک، جان، فلسفۀ دین، ترجمۀ بهزاد سالکی ۱۳۷۶) ادامه…