حسین (ع) گفت: «این زمین چه نام دارد؟»
گفتند «عقر»
حسین گفت: «خدایا، به تو پناه میبرم از عقر.» باز نام آن زمین پرسید.
گفتند: «کربلا. آن را نینوا هم گویند که دهی است بدین جا.»
حسین را آب در چشم بگردید، گفت «کرب و بلا. جای اندوه و رنج است…»
حسین آن خاک را ببویید و گفت: «والله این همان خاک است که جبرئیل رسول خدا را به آن خبر داد و من در همین زمین کشته می شوم.» گفت:«فرود آیید! بارهای ما اینجا بر زمین گذاشته شود و خون ما اینجا بریزد قبور ما اینجا باشد. جدّ من، رسول خدا، با من چنین حدیث کرد.»
پس همه فرود آمدند و بارها را بر زمین نهادند.
—برگرفته از «کتاب آه»، بازخوانی مقتل حسینبنعلی (ع)، ویرایش یاسین حجازی