فیروزه

 
 

سبک جدید تشنگی

چند شعر عاشورایی

ابر ای ابر
که بر تربت آن سبزترین می‌گذری؛
آب، یادت نرود.

*

باران
دنبال بویِ ماه می‌گردد
هر شب درین گودال.

*

صدایت بوی باران بود
در پژواک رعد و برق؛
کتاب آب
مشحون از حضور توست.

*

بر گلوگاهی که باران بود مضمونش
تیغ را اِذن بریدن داد
در شگفتم از خدای تو!


عطرِ بارانی
که در باغ گلوی توست
تیغ‌ها را خسته خواهد کرد.

*

ابرها دارند
از زیارت‌نامه خوانیِ تو می‌آیند
با دلی روشن
در تمام کوچه‌های شهر…

*

پیر شد در حسرت لب‌های تو
باران
آب را
سبک جدید تشنگی
دیوانه خواهد کرد.

دی ۱۳۸۸