فیروزه

 
 

آبی‌تر

ذبحی از اسماعیل آبی‌تر بیاور
از دامنی آبی‌تر از هاجر بیاور

آبی‌تر از خون، سرخ‌تر از آسمان‌ها
جام عطش را تا لب کوثر بیاور

حالا «فَدَیناهُ بِذِبح ٍ… ‍» اعظمی که…
وقتش رسیده… خون ِ رنگین‌تر بیاور

این نیزه‌ها تا آسمان راهی ندارند
خورشید! صبر آسمان را سر بیاور

این روضه مکشوفه است، باید خود ببینی
از ماجرای نیزه‌ها سر در بیاور

پیغام دارد هدهد از خاتم‌ترین مرد:
«انگشترت… انگشترت را در بیاور..»

*

این شعر عطر یاس کم دارد، همین جا…
در قتلگاهش اسمی از «مادر» بیاور