ابر ای ابر
که بر تربت آن سبزترین میگذری؛
آب، یادت نرود.
ادامه…
شبیه پنجرهای در غروب آدینه
هی میخ
پلکهایم:
سطر آغاز یک دفتر چرک
باز کردن ندارد.
خوابهایم: سقوط است
این دهان دره
پرواز کردن ندارد.
همچنان بین بیداری و خواب
قصه میبافم اینجا
داستان ضعیفی که آغاز کردن ندارد.
میخ هی میخ هی میخ هی میخ!
بگذر از من
قاب خالی برانداز کردن ندارد!
ادامه…
از بوی فروردین گره وا کن
چند شعر کوتاه بهاری
۱ )
گُل
میزبان خندهٔ توست.
۲ )
ای سرآغاز لبخند
بر ل-ب گُل!
بوسهای نذر کن در بهارم.
ادامه…
این روزها پاییز میپوشم
چند شعر نیمایی
رنگین کمان
این روزها پاییز میپوشم
یک جیب من گنجشک
یک جیب من باران.
در کوچه وقتی یقهام را میدهم بالا
نام درختان را
بسیار عریان مینویسد باد.
تقویم را از جیب خود میآورم بیرون:
تا انتهای مهر راهی نیست
این دکمهها هم بسته خواهد شد. ادامه…