این نوشتار برخی از مضامین اصلی سریال پرطرفدار کلید اسرار و کپیهای ایرانی آن مانند شاید برای شما هم اتفاق بیافتد را به بحث مینشیند. در این سریالها در قالب داستانهای متفاوتی این مطلب به تصویر کشیده شد که اساس خلقت به این صورت تکوین یافته که هرگونه خبط و خطای آدمی در همین دنیا پاسخ داده خواهد شد. به عنوان مثال فردی که دزدی میکند یا مال حرام میخورد پس از گذشت چند روز یا در نهایت پس از گذشت چند سال پاسخ خطای خود را به نحوی در زندگی خویش میبیند. در برخی موارد هم نشان داده میشود که پس از جبران خطای خود ، مشکلی که به دلیل خطای انجام یافته، در زندگی وی به وجود آمده بود، حل میشود . این دیدگاه را میتوان نگاهی پوزیتیویستی به اخلاق و یا نگاهی دیگر به دین دانست. در واقع این مفهوم به بیننده القا میشود که همهٔ اعمال آدمی در همین دنیا از جانب خدا پاسخ داده میشود. به عبارتی نوعی نگاه تجربهگرایانه به این معنا که انجام یک عمل خاص یک مشکل خاص را به وجود میآورد. از این روی چنین ذهنیتی را موجب میشود که پس مراقب باشیم خطایی انجام ندهیم نه به خاطر خدا و نه به خاطر نفس اشتباه بودن عمل؛ بلکه به این خاطر که از مشکلات بعدی در امان باشیم و خشم خدا در این دنیا دامانمان را نگیرد.
بدون شک زندگی بسیاری از افراد بشر میتواند موضوع داستان این گونه فیلمها قرار بگیرد. چرا که همواره از ابتدای خلقت تا کنون ظالم و مظلوم وجود داشته است. همواره افرادی بودهاند که از شانههای دیگران به عنوان پلکانی برای ترقی خویش استفاده کرده و با خرد و کوچک کردن و ظلم به آنها به خوشی دنیوی رسیدهاند و تا قیام قیامت هم این رویه ادامه خواهد داشت . زندگی شخصی اکثر ما با وقایعی از این قبیل درگیر است و تا این موجود شگفتآور که کاملترین خلقت خداوند است اما میتواند به پستترین آن تبدیل شود بر این کره خاکی میزید همواره با چنین مسائلی روبهرو خواهیم بود.
این سریالها طرفداران زیادی را به سوی خود جلب کرده به گونهای که کپیهای ایرانی آن هم ساخته شده و باز هم در دست ساخت است. چرا که به شدت احساسات آدمی را برمیانگیزند .دنیایی ایدهآلی را برای انسان به تصویر میکشند که آرزوی هر فردی است و با خواست بشر مطابقت دارد. آری هر انسانی دوست دارد پاسخ نیک و بد افراد در همین دنیا نشان داده شود. باید خاطرنشان کرد که تا اینجای قصه که نشاندهندهٔ ظلم و جور آشکار و نهان در سرتاسر جهان است، حرفی نیست اما نکته و ایراد اصلی فیلم که متأسفانه موضوع اصلی فیلم را تشکیل میدهد همین مطلب است که پاسخ ظلم ظالم و نیکی نیکوکار در همین دنیا نشان داده میشود.
بارها و بارها به چشم خود پایمال شدن حقوق مظلومین توسط دغلبازان و حیلهگران را دیدهایم، و دیدهایم دلهای شکستهٔ بسیاری را که تا آخر عمر تنها دلگرمیشان نفرین است و تنها امیدشان دیدن ذلت ظالم . اما آیا آرزوی همه مظلومین در این دنیا محقق میشود و آیا ایجاد این ذهنیت که تمام یا حتی اکثر ظالمان در همین دنیا به خاک مذلت مینشینند و تمام مظلومین در همین دنیا به آرزوی خویش یعنی ذلت و خواری ظالم میرسند صحیح است؟ در حالی که همه ما میدانیم و میبینیم که بسیارند افرادی که غرق در ظلم و فساد در سرتاسر این کره خاکی در نهایت خوشی و سلامتی روزگار میگذرانند و ذرهای از عذابی را که خداوند وعده آن را داده است در این دنیا نمیبینند. مگر کماند ظالمانی که در خوشی غرقاند و مظلومانی که در آرزوی ذرهای خوشی و خوشبختی چشم از جهان فرومیبندند؟ بله، هستند افرادی که در همین دنیا جزای نیک و بد خود را میچشند، اما نادرند. چرا که اقتضای حکمت خداوند متعال که بر کرسی عدالت و حکمت تکیه زده اینگونه ایجاب میکند.
اما آیا به تصویر کشیدن این موارد و بزرگنمایی آنها به نحوی که به عنوان کل و اصل حقیقت شناخته شود صحیح است؟ شاید در پاسخ گفته شود تنها در اینجا مواردی جمعآوری شده و در مجموعهای به تصویر کشیده میشود. اما به عقیده نویسنده همین نشان دادن این موارد که گاهی نادر است به صورت یک مجموعه و در کنار یکدیگر موجب القای این مطلب به ذهن بیننده است که اصل دین و اخلاق همین است. از این روی به شکلگیری نوعی دین و اخلاق پوزیتیویستی در ذهن بیننده کمک کرده و به عبارتی یک نگاه پوزیتیویستی و ایدهآل گرایانه توأمان ایجاد میشود. دین و اخلاق به گونهای آرمانی در ذهن مخاطب مجسم شده، منجر به شکلگیری یک مدینهٔ فاضله در ذهن وی میشود که در واقعیت به این ایدهآل نخواهد رسید و سرخورده و سرگردان هر آن در انتظار پاسخ نیک و بد خود و دیگران از جانب خداوند است و زمانی که پاسخ نگیرد دین و خدا و عدالت را زیر سؤال میبرد. آنگاه کیست که پاسخدهندهٔ شبهات و شکیات جریان یافته در ذهن و روح وی باشد؟ باید توجه داشت که در همهٔ اقشار جامعه و همه سنین توانایی تجزیه و تحلیل فیلم و رویدادهای آن از یک سو و زندگی حقیقی از سوی دیگر وجود ندارد و سریعاً تحت تأثیر مفاهیم آن قرار گرفته و ممکن است نتایج مخرب و غیرقابل بازگشتی را موجب شود.
۱۲ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۰:۲۷
با شما موافقم که ایمان و اعتماد به خداوند و نرخ تعیین نکردن برای کارهای نیکی که انجام می دهیم از ارکان دینداری است و نگاهی که می کوشد به مردم آموزش دهد که با خدا نقدی معامله کنند، به کاسبکاری شبیه تر است تا دینداری.
۱۳ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۴:۵۴
سلام و درود بر شما
این نوشتار ترسیمی دقیق از ذهنیت انسان دیروز و امروز و دغدغه های اوست که با متانت و استحکام نقد شده است.
۱۳ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۴:۵۷
۱. ورود یک نویسنده جدید گرامی باد..ایشالا استمرار نوشتن باری فیروزه…
۲. یادم هست در ماشینی یا تاکسی ای نشسته بودم که راننده عوام ان با دیدن شمایل ما شروع به درد دل کرد و گفت باجناق مال مردم خورش ناگهان امده و یک مقدار پولی را که به این راننده بدهکار بوده پس داده…چرا؟ چون شب قبل ترش سریال کلید اسرار نشان داده فلان شخصیت که مال مردم را خورده بود در دنیا بچه اش فلان مرض را گرفت…
۳. واقعیت آن است که برنامه های رسانه یک بسته تصویری است و نمی توان روی یک بسته زوم کرد و دنبال تاثیرات بد ان بود…چون کل بسته تاثیرهای همدیگر را تکمیل میکنند…از برنامه گفت و گو محور آقای دهنوی تا برنامه به خانه برمی گردیم از سریال کلید اسرار و شاید برای شما هم اتفاق بیفتد تا استوا و رادیو معارف…مخاطب در جریان این بسته ادب میشود نه فقط پای یک سریال..البته قبول که اثر سریالها بالا است ولی جامعه هم درس خود را می دهد..این گونه باید گفت که مخاطب در پای سریال برای شما اتفاق بیفتد جامعه آرمانیاش را میبیند و بر ان حسرت می خورد و البته اندکی ارام میشود (کارکرد امیدبخش رسانه) و در اثر سختی زندگی روزمره دچار یاس نمیشود…وی در طول روز با واقعیت آشنا میشود…در پای رسانه سنتی منبر و مسجد با حقیقت مجازات گناهان در این دنیا و آن دنیا آشنا میشود..در مدارس از کودکی میداند برخی مجازاتها دنیوی هستند و برخی اخروی…پس در کل با بیننده ای اگاه تر از بیننده غربی روبه رو هستیم (که هر چه برایش بپزند قبول می کند)…به گمانم برای بیننده ایرانی برایند جبری این سریالها و برنامه ها برگشتن به نقطه صفر یا همان واقعیت است…این را زندگی مردم نشان میدهد..با این حال جای خالی یک مطالعه میدانی درست و حسابی خالی است تا ببینیم واقعا این سریالها چه تغییری در نگرش مردمان ما داشته اند…
۱۳ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۰:۱۲
با بیان شما کاملا موافق هستم . دریچه بسیار خوبی را برای مخاطبان و مسئولین گشودید . اما به نظر می رسد این برداشت آقای علیرضا آرام از نوشته شما « که ایمان و اعتماد به خداوند و نرخ تعیین نکردن برای کارهای نیکی که انجام می دهیم از ارکان دینداری است » صحیح نیست . این نوشته در سدد بیان این نکته است که اعمال ناشایست ممکن است در این دنیا پاسخ داده نشود و تلقین این مطلب که در همین دنیا این گونه اعمال پاسخ داده می شود اشتباه است . اما این امر به هیچ وجه به این معنا نیست که نرخ تعیین نکردن برای کارهای نیک از ارکان دینداری است اتفاقا ممکن است برای اعمال نیک در آخرت تعیین نرخ شود که به یقین می شود و این منافاتی با دینداری ندارد . همه که سلمان و ابوذر نمی شوند . قرار نیست که عرصه دینداری آنقدر تنگ شود که جز عده ای از اخص خواص از آن به سلامت عبور نکنند . البته ممکن است منظور آقای آرام نیز این باشد که تعیین نرخ مادی نکردن از ارکان دینداری است که اگرچه مطلب قابل توجهی است باز هم با مضمون نوشتار شما متفاوت است .
۱۴ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۱:۳۷
اساسا اهل نظر گذاشتن نیستم . ولی چون این نوشتار یکی از دغدغه های من راجع به رسانه ملی را در زمینه ای خاص تبیین می کند ، دو مرتبه و این بار در مورد نظر جناب قادری دو نکته را به اختصار مطرح می کنم :
۱- نگاه کل گرایانه به یک رسانه اگرچه در جای خود قابل توجه است ولی این مانع از لحاظ تفصیلی و جزء به جزء آن نمی شود . به ویژه آنکه همه افراد ملزم به دیدن همه برنامه ها نیستند و برخی ممکن است در هفته تنها یک سریال خاص را پی بگیرند . اگر بخواهم به وادی طنز بیافتم دیدگاه شما را کمی تا قسمتی هگلی می خوانم .
۲- با شما کاملا در مورد تحقیقات میدانی موافقم . اما اکنون که نشده به نظر می رسد همان حکایت باجناقیه که نقل کردید شاید بهترین تأیید بر این باشد که برایند جبری این سریال ها برگشتن به نقطه صفر و واقعیت نیست . واقعا ترساندن مردم و ترسیم دین و اخلاق به این شکل صحیح است ؟ ایا این مجموعه شما را به یاد قرآن و مفاهیم داخل حرم نمی اندازد که گاه بر آن مطالبی با این مضمون نوشته شده که اگر فلان کار را نکنی فلان بلا سرت می آید ؟ راستی شب جمعه گذشته یکی از عرفا در خواب دید که اگر کسی …. . وقتی متأسفانه تا کنون چند دوست دانشجویم را دیدم که تحت تأیر اینگونه نوشته ها قرار می گیرند اعتقادم را اساسا به اینگونه برایندهای جبری از دست می دهم . بیش از این خسته یتان نمی کنم . یا حق
۱۴ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۸:۵۷
ما که از پوزیتیویسم و این حرفا سر در نمیاریم , البته من کلید اسرار رو شاید ۲ قسمتش رو هم ندیدم , یعنی راستش به نظرم مسخره اومد و بی مزه بود. اما در مورد به قول شما معادل ایرانیش ؛ توی این وانفسای فیلم و سریال که باید با ذره بین دنبال یک نکته مثبت بگردی , طرح این جور مسایل شاید یه جور مته به خشخاش گذاشتن باشه
۱۵ خرداد ۱۳۹۰ | ۰۲:۲۰
دوست نادیده جناب آقای احد ت…بابت باز کردن باب گفت و گو در این جریده کم جدل و گفتمان ممنون..
۱. «واقعا ترساندن مردم و ترسیم دین و اخلاق به این شکل صحیح است ؟»
اگر ترساندن مردم صحیح نیست پس چرا در قران مدام خداوند خطاب و عتاب دارد برای گنهکاران؟… گرچه در کنارش حوری و غلمان هم هست اما از یاد نبریم دین اکثر مردم وراثتی و از روی تقلید است. و به همین شداد و غلاظها و وعده و وعیدها پابرجایند… که خب خدا همین را هم میپسندد…هدف ما حفظ همین دین وراثتی باید باشد و در مرحله بعد ارتقایش به سطحی بالاتر…اصولا فلسفه وجودی برخی احکام همین حفظ دین وراثتی است..مثل حکم قتل مرتد ملی و فطری …کارکرد یک سریال مانند کلید اسرار و نمونه ایرانیاش که البته خیلی بهتر از نمونه ترکیه ای است همین دین وراثتی است…بگذریم از اینکه ایا واقعا در چنین جامعه ای برآیند جبری ترس امروز بیننده تلویزیونی و هجوم شهوات شهری فردا می شود دینداری یا می شود شهوت رانی…که اگر بپذیریم میشود شهوترانی چه جای خاموش کردن چراغ سوسوزنی چون کلید اسرار..
۲. شما را نمی دانم ولی مردم از دیدن کلید اسرار و مانند ان یاد ان قرانهای داخل حرم نمیافتند..سطح بیان این سریال و شاید برای شما اتفاق بیفتد و خطابشان و جایگاه نوشتاریشان و همه چیزشان با هم فرق می کند و از جنس قیاس مع الفارق بود…انها سراسر کذب است و کذبشان هویدا است که با کمی تامل و تبلیغ رفع و رجوع می شود اما اینها بر اساس وقایع و باورهای دینی است و نمی توان منکر چنین مکافات اعمالی در دنیا شد..به راستی اگر لقمه حرام تاثیر دارد و مکافات دنیویاش شجره خبیثه و سلب توفیق و اینها است پس چه جای نترساندن مردم از مکافات عمل در دنیا است…تا دیروز این کار را منبریها می کردند حالا رسانه ایها…پس تلکیف بیانات عرفانی که میگوید از خدا بخواهید یا ببخشدتان یا در «دنیا مکافاتتان» کند تا کار به آخرت نکشد چه میشود؟…
۳. اگر ترس یا نگرانی تان از این است که نکند کمیت سریالهای دینی به این سمت برود که هی مکافات دنیوی را گل درشت کند باید خدمتتان بگویم که خیر..تجربه چند ساله رسانه نشان داده از این عرضه ها ندارند…
۴. نظریه ای در علم ارتباطات هست که میگوید مردم خود برنامه و پیام مورد علاقهشان را از سفره بزرگ رسانه ای انتخاب می کنند و رسانه به کلی پیام نیست…بر این اساس (که البته مخالفینی هم دارد) باید مدعی شد که مردم در زندگی روزمره آنقدر درگیر مشکلات متعدد و سرخوردگیها هستند که برای رهایی از ان و ارامش این نوع سریالها را انتخاب می کنند…نه اینکه این سریال به انها جهان بینی تام و تمامی بدهد…یعنی مردم حتی باعلم بر اینکه در دنیا همه ظالمین به سزای اعمالشان نمیرسند تنها جهت تسکین و ارامش خاطر این سریالها را انتخاب می کنند..البته درصد این دسته از مخاطبین با یک مطالعه دقیق قابل تخمین است ولی کم هم نیستند…کارکردی شبیه تشفی خاطر ولی دم در قصاص که فرزندشان زنده نمیشود اما تشفی خاطر پیدا می کنند…مردم هم مشکلاتشان برطرف نمیوشد اما امید یا تشفی خاطر پیدا می کنند..ان هم نه بر پایه پنداری باطل (چون ان قرانهای داخل حرم)…یا رویافروشی (چون هالیوود یا بالیوود)
۱۵ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۰:۱۱
من هم قبول دارم که: «ممکن است برای اعمال نیک در آخرت تعیین نرخ شود که به یقین می شود و این منافاتی با دینداری ندارد.» به نظرم آن چه با دینداری منافات دارد، این است که نرخ را خود آدم تعیین کند و از خدا طلبکار باشد و اگر اجر و مزدش چند روزی عقب افتاد به فکر درصد گرفتن بابت این تاخیر باشد. این همان نگاه تحصلی(پوزیتیویستی) و عمل گرا (پراگماتیستی) در حوزه دینداری است، که در این نوشته مورد نقد واقع شده است.
با این توضیح، کماکان فکر می کنم عصاره کلام نویسنده محترم را درست فهمیده و بیان کرده باشم.
۱۵ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۱:۴۰
چه در خود متن چه در کامنت ها حرف های جالب و منصفانه زیاد زده شد. که بعضی هایشان حسابی جای بحث دارند.
ولی جدای از بحث های تئوری باید قبول کنیم این جور نگاه ها به دین توی فیلم ها و سریال ها تقریبا تنها راه باقیمانده نویسنده ها برای به تصویر کشیدن ارزش های دینی است.
به تصویر کشیدن اثرات اخروی اعمال گاها غیر ممکن است (شاید چون جلوه های ویژه فوق حرفه ای و همت ده برابر و گروه نویسندگی چند صد نفره می طلبد).
پرداخت شخصیت هایی هم که ذاتا خوب اند و در همه احوال فی سبیل الله به دنبال کار خیر اند و… فکر کنم تابلو شد چه قدر کلیشه ای و نچسب اند!
شاید در نهایت بتوان گفت به تصویر کشیدن اثرات دنیوی اعمال ساده ترین ، دم دست ترین ، جذاب ترین ، و در نهایت به قول شما مخرب ترین شیوه موجود است.
۱۵ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۳:۲۳
جناب آقای قادری با سلام و تشکر از بزرگواری و متانتتان ، به خاطر احترام به نوشتار شما ، این نکات را تقدیم می کنم .
۱-نقل قولی که فرمودید مطلب را بتمامه بیان می کند . « واقعا ترساندن مردم … به این شکل … » در نوشته جنابعالی به قید « به این شکل » توجه نشده است . شیوه قرآن و تحذیر آن فصل الخطاب است ؛ بدون هیچ مناقشهای . بحث بر سر شیوههای من درآوردی است و چسباندن آن به قرآن و دین .
۲-آیا هدف ،حفظ همین دین وراثتی است به هر قیمتی ؛ هرچند با تمسک به بدعت و خرافه ؟
۳-مشکل اساسی اینجا است که مردم با دیدن این سریال به یاد نوشته جات بر روی قرآن های داخل حرم نمی افتند . اگر می افتادند که مشکلی نبود . از این روست که مخاطب را شما قرار دادم و نه مردم . وجه شبه هم واضح است . چسباندن امری غیر دینی بر دین .
۴-یکی از مغالطات منطقی ( با عرض پوزش فراوان از استعمال این اصطلاح و با حذف بار ارزشی آن ) ذکر حکم نمونه ای خاص و تعمیم آن به کل است . « به راستی اگر لقمه حرام تأثیر دارد … » از این مورد خاص نمیتوان استنتاج کرد که همه اعمال مکافات در این دنیا دارد . بحث بر سرکلیت است .
۵-اگر دیروز هم این کار را بر روی منبرها می کردند – که اول بحث است- اشتباه می کردند و اگر فردا …
۶-«پس تلکیف بیانات عرفانی که میگوید از خدا بخواهید یا ببخشدتان یا در “دنیا مکافاتتان” کند تا کار به آخرت نکشد چه میشود؟»
اینکه بنده از خدا بخواهد که مکافاتش در دنیا باشد نه تنها به این معنا نیست که حتما مکافات هر عملی در دنیاست بلکه موید آن است که اینگونه نیست زیرادر این صورت درخواست بندگان تحصیل حاصل بود .
۷- « نظریه های اقناع » در علم ارتباطات ،در اینجا بیشتر راه گشا است . به نظر می رسد این نظریه با فلسفه وجودی رسانه بیشتر سازگار است تا نظریه ای که فرمودید .
بیشتر از این خسته تان نمی کنم . یا حق
۱۶ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۱:۲۶
دوست نادیده جناب آقای احمد ت…با سپاس از نشر دیدگاهتان..
البته بحث بر سر این گونه برنامهها به درازا خواهد کشید و این جریده مجازی و اهالیش تاب و تحمل بیش از این را ندارند و اصولا مطلب هم انچنان گوشتی ندارد که گنجایش بیش از این کامنت را داشته باشد اما از باب بهانه کردن این دست مطالب برای طرح مطالب عمیق تر و برقراری دیالوگ میان حقیر و شما معروضم که:
۱. در نگاه شما نوعی آرمانگرایی دینی دیده میشود که در ساحت رسانه و در برابر بیننده میلیونی جامعه ما با سطح درک و فهم درهم و برهم و مغشوش کمی رنگ میبازد..همه سخن حقیر براین مبنا است که سریالی مانند کلید اسرار و نمونه ایرانی اش نگاه تقلیل گرایانه بی دردسری به دین دارند که در ساحت رسانه ما نمایش ان نیکو است…در حقیقت این نوع سریالها حکم پخش موسیقیای را دارند که در فضای رسانه ای چون رسانه ملی طربش تقلیل پیدا میکند…اما همان در مجلس عروسی میتواند حرام باشد…
۲. مطمئنا تصدیق میفرمایید حفظ دین وراثتی مردم با هر قیمیت مدنظر نیست اما میان بی دینی یا شکاکیت تخریب کننده و دینداری وراثتی باید به هر حال یک زمان یکی را انتخاب کرد؟…بعید می دانم شما قبول کنید که سریالهایی از دست کلید اسرار خرافه باشند و «به هر قمیتی» باشند…انها نگاهی ساده به مقوله مجازات اعمال دارند که البته مستند به هزاران نمونه واقعی محقق شده زندگی بشر است…نهایت می توانید مدعی شوید سهل گیرانه و فانتزی هستند..کمی از واقعیت دنیا به دورند اما خرافه یا خلاف دین و مانند ان نیستند…رغبت جماعت متدین به این گونه سریالها (حتی رغبت بیننده ترکیه ای که کمتر از ما در بطن دینداری است) خود نشان می دهد نمی توان ان را به تمامه خرافه یا بدعت دانست…
۳. عمده کارکرد این سریالها به جای تقویت بعد دینداری مردم (که البته تقویت کننده هست) تقویت امید و عاقبت اندیشی است…برانگیختن نوعی ترس و ایمان عوامانه..بدیهی است دینداران فرهیخته (چون شما) این سریالها را فکاهی می دانند و این گونه سریالها روی بخشی از جامعه تاثیر دارد که از شعاع دینداری فرهیخته و روشنفکری و دانشگاهی و حوزوری به دورند…همین کارکرد رسانه کارکردی قابل ستایش است…اینکه به جای من و شما تا عمق جان مردمان وراثتی نفوذ کرده و انها را با نوعی از دینداری ساده انگارانه و نه خرافه به دین امیدوار و از بدکاری هراسان می کند…
۴. تاکید بر تاثیر مخرب یک سریال در حالی که دیگر رسانه ها در طول سال فعالند کمی بی انصافی است..چرا که در طول روز دیگر رسانهها از منبر، مسجد، کتاب درسی، پیامک، دوستان، نشریات، دیوارنوشتهها و…در کارند تا دینداری مردم را ارتقا بخشند…انان که در تیررس این رسانهها نیستند و فقط پای همین یک سریال می نشینند اصولا تخصصا از هر بحثی خارج هستند و نمیتوانند مصداقی برای تاثیر مخرب یک سریال بر مردمان باشند..چون فردی ایزوله تلقی شده که تدین و عدم تدینش به کار نمیاید..تاثیری هم بر روند کلی جامعه ندارد..مانند عشایر…روی سخن ما با ان دسته از مردم است که در جامعه میزیند و تحت تاثیر رسانههای مختلف هستند و برآیند همه این رسانهها روی چنین فردی یک دینداری متعادل است..به همین دلیل است که در مردم این گونه کرختی را نمیبینم که بنشینند به انتظار مکافات عمل ظالم در دنیا..این را انقلابهای پی در پی صد سال اخیر مردمان ما اثبات میکند..شاید اگر جامعه مد نظر شما هند یا آمریکا بود که تخدیری توسط رویافروشی بالیوود یا هالیوود کنترل شده باشند میشد حرفتان را پذیرفت..اما درباره جامعه ما که هر روزه تحت بمباران انواع نگرههای دینی و سیاسی است نمی تواند یک سریال چون کلید اسرار مخرب تلقی شود..بگذریم از اینکه موثر هم هست…(البته همه بحث من با شما بعد ان است که تکلیف خرافه نبودن این سریال روشن شود..که من مدعیام خرافه نیست و شما گویا بر خرافی بودنش مدعی هستید)
۱۷ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۱:۳۰
با سلام
احساس میکنم بحث از صورت اولیه خود خارج شده و بیشتر تکرار مدعا و در برخی موارد تعویض آن است . البته احساس من است می تواند درست یا غلط باشد . از همین روی قضاوت و داوری را به عهده خلوت شما و مخاطبین محترم می گذارم . امید است موفق و پیروز باشید .
۱۸ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۱:۲۱
همچنین..موید باشید
۲۳ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۲:۴۵
من نظر»گیسو» رو قبول ندارم. پس زمینه غالب اندیشه ها و کارای روزمره و حتی گرایش ها یک یا چند فکر فلسفیه. این اسمش مته به خشخاش گذاشتن نیست بلکه واکاوی و تحلیل یک اندیشه به ظاهر ساده است برای رسیدن به مبناها و اصول موضوعه درست مثل هندسه.
۲۳ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۲:۴۸
جالبه که نویسنده تاثیر تفکر پراگماتیک رو بررسی نکرده و تاکید کرده بر رگه های تفکر پوزیتویستی که کمی پنهان تره . هرچند ایندو شاید لازمه هم باشن اما تاثیرات متفاوتی داره یکی به نوعی نگاه سود انگارانه به مقوله معنویت منتهی میشه و دیگری نوعی نگاه علمی کردن به دین درست مثل یه قانون فیزیکی. وجالبتر اینکه هر کدام سبب سوئ برداشتی متفاوت از دین میشن. نویسنده در تفکیک این دو اثر دقت فلسفی نشون داده.
۲۳ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۲:۵۰
خوشحالم که اولین نوشته شما با این استقبال مواجه شد منتظر مطالب بعدی هستیم