چرا اینطور نگاه میکنید؟ نه شاخ دارم و نه گوشهای دراز! فقط از اینکه باید یک سال دیگر صبر کنم، دردم آمده و این شکلی -شبیه گل وارفته- شدهام. اینکه دیگر چپچپ نگاه کردن ندارد. به کسی هم ربط زیادی ندارد و فقط یک چیزی است بین من و خودم. راستش این ماسماسک خودش اصلاً مهم نیست. اصل مطلب چیز دیگری است. خوب طبعا من هنوز آنقدر احمق نشدم که هر سال، سالمرگ خاله جان بزرگه که میرسد، شال و کلاه کنم و بعد از کلی قائم باشک با جناب همسرخان، از تهران راه بیفتم بروم دماوند تا فقط آن، چی بهش میگویند، همین نامچه، را هم بزنم و بیایم تهران، از اولش هم از این کارها بدم میآمد. اما خوب حالا، راز اصلی ماجرا، خود همین خاله خانوم است. خاله جان بزرگهٔ خدابیامرز خوب زنی بود. پنج سال پیش مرد. بزرگ خاندان خانوادهٔ بیانتهای پدری بود و امکان نداشت کسی با یک کوه گره بیاید پیش خاله جان بزرگه و بعد از حرف زدن با او گرهگشایی نشود! ادامه…
شهریور
تلویزیون مثل سر گوزنهایی که توی فیلمهای خارجی دیده بودم از دیوار آویزان شده بود و داشت مردی را نشان میداد که پشت کلی میکروفن ایستاده بود وحرف میزد. صدای تلویزیون که قطع باشد آدم بیشتر حواسش به لبها و صورت کسانی است که حرف میزدند. گمانم این سیاستمدارها کلی تمرین میکنند که موقع صحبت کردن جز لب هایشان هیچ حرکت دیگری توی صورتشان نداشته باشند. منشی گفته بود منتظر بمانم چون آقای رییس مهمان مهمی داشتند. یک تلویزیون تنظیم شده روی یک شبکهٔ انگلیسی و کتابهای کوچک و بزرگ زبان توی کمدهای چوبی اصلیترین اجزای همهٔ آموزشگاههای زبانی بودند که تا به حال دیده بودم. تنها تفاوتشان در شهریهٔ کلاسها بود که آن هم روی حساب شهرت اساتید بالا و پایین میرفت. این یکی از معروفترینهایش بود. همان اولین روز هم که برای ثبت نام آمدم این را میدانستم، اما هیچ وقت فکر نمیکردم که توی یکی از همین کلاسها، قاب عکس کوچکی که توی یکی از دورترین نقطه های ذهنم آویزان شده بود زمین بیفتد و آدمهایش بیرون بیایند و دوباره جان بگیرند. ادامه…
آفتاب
۱.
بود روی نیزه سرگرم تماشا آفتاب
گریهها میکرد بر احوال صحرا آفتاب
بر زمین جایی برای نورافشانی نبود
رفت و روشن کرد شبهای سما را آفتاب
آسمان از ضرب سیلی شد کبود و گریه کرد
دردها را کرد با نورش مداوا آفتاب
ادامه…
آبیتر
ذبحی از اسماعیل آبیتر بیاور
از دامنی آبیتر از هاجر بیاور
آبیتر از خون، سرختر از آسمانها
جام عطش را تا لب کوثر بیاور
ادامه…
سایه
از نظر من کسی که برای حرف زدن دربارهٔ چیزهایی که همه میدانند سمینار میگذارد و چهل دلار ورودی طلب میکند یک شارلاتان است. لازم نیست دلیل بیاورم. همین که او دوباره و دوباره یک حرف را تکرار میکند بهترین دلیل است. من هم آدمی نیستم که دوبار یک چیز را از کسی بخواهم. از این عتقیه بازیها خوشم نمیآید. دوست دارم توی اتاقم، آنگوشه که خیلی خوشم میآید، زیر قاب چوبی فوق لیسانسم، تکیه بدهم به متکا و صفحهٔ حوادث روزنامه را بخوانم. هرچند یک چیز راست از تویشان در نمیآید. وقتی هم مادرم صدایم میزند، تظاهرکنم که نشنیدهام و وقتی فضول دربار را میفرستد سراغم، کتابم را باز کنم تا موقع گزارش دادن، آنچه من میخواهم گزارش کند.
توی این بیستو هفت سال هر چهارسال مغزم را بابت یکچیزی خوردهاند. این چهارسال آخر هم مدام میگویند: «تو پسر به این خوشتیپی چرا زن نمیگیری!» ادامه…
او زنده میماند…
۱
برای یک توریست بودایی
چه فرقی میکند
منارههای حرم
با برج ساعت انگلستان
وقتی هردویشان به زمان درستی اشاره میکنند
چشمانم اما
از وقتی کنار پنجره فولاد
موهای طلاییات را شهود کردهاند
گنبد طلایی
مقدستر از شکم بودا شده است برایشان
و بعد از این همه سال
هنوز خیرهاند
به قاب عکس بالای سر بودا
در معبد شائولین
که من کنار آهویی
و پشت به گنبد طلایی ایستادهام
و به دوربین لبخند میزنم
ادامه…
تأملی در نگاه پوزیتیویستی به اخلاق و دین در رسانهٔ ملی
این نوشتار برخی از مضامین اصلی سریال پرطرفدار کلید اسرار و کپیهای ایرانی آن مانند شاید برای شما هم اتفاق بیافتد را به بحث مینشیند. در این سریالها در قالب داستانهای متفاوتی این مطلب به تصویر کشیده شد که اساس خلقت به این صورت تکوین یافته که هرگونه خبط و خطای آدمی در همین دنیا پاسخ داده خواهد شد. به عنوان مثال فردی که دزدی میکند یا مال حرام میخورد پس از گذشت چند روز یا در نهایت پس از گذشت چند سال پاسخ خطای خود را به نحوی در زندگی خویش میبیند. در برخی موارد هم نشان داده میشود که پس از جبران خطای خود ، مشکلی که به دلیل خطای انجام یافته، در زندگی وی به وجود آمده بود، حل میشود . این دیدگاه را میتوان نگاهی پوزیتیویستی به اخلاق و یا نگاهی دیگر به دین دانست. در واقع این مفهوم به بیننده القا میشود که همهٔ اعمال آدمی در همین دنیا از جانب خدا پاسخ داده میشود. به عبارتی نوعی نگاه تجربهگرایانه به این معنا که انجام یک عمل خاص یک مشکل خاص را به وجود میآورد. از این روی چنین ذهنیتی را موجب میشود که پس مراقب باشیم خطایی انجام ندهیم نه به خاطر خدا و نه به خاطر نفس اشتباه بودن عمل؛ بلکه به این خاطر که از مشکلات بعدی در امان باشیم و خشم خدا در این دنیا دامانمان را نگیرد. ادامه…