۱. پررو باشید. اساساً در شرایط فعلی برای بازیگر شدن بهجز «رو» به هیچچیز دیگر نیاز ندارید. «رو»داری شرط لازم و کافی بازیگر شدن است و چیزهایی که دربارهٔ استعداد و تحصیلات و تجربه و خاک صحنه میگویند، کشک محض محسوب میشود.
۲. اگر پدرتان کارگردان است، مقدار اندکی «رو» برای بازیگر شدنتان کفایت میکند. اگر پدرتان تهیهکننده است، به همین مقدار اندک هم نیازی ندارید. اگر پدر، دایی، برادر، باجناق و هیچیک از اقوامتان تهیهکننده یا کارگردان نیستند؛ اگر پسر هستید با دختر، و اگر دختر هستید با پسر یک تهیهکننده یا کارگردان دوست شوید تا کمبود «رو»یتان از این طریق جبران شود.
۳. بهتر است دختر باشید تا با پسر یا خودِ تهیهکنندهها یا کارگردانها دوست شوید. از آنجا که اخیراً خانمها حضور خوب و سازندهای در عرصهٔ اجتماع دارند، با خانم بودن کارتان بهتر راه میافتد.
۴. از آینه غافل نشوید. آینه بهترین دوست، همدم و مونس یک بازیگر خوب است. روزی نوزده بار جلوی آینه بنشینید، به خودتان سلام کنید، انواع میمیکها را روی صورتتان پیاده کنید، برای خودتان زبان درآورید و خلاصه اینکه تمام استعدادهای «رو»یتان را شناسایی کنید.
۵. هرگاه کارگردان یا تهیهکنندهای را دیدید، بدون اینکه چیزی بگویید که اجر عملتان را ضایع کند، خم شوید و پاچهاش را تا ته بخارانید.
۶. سعی کنید بهجز بازی در فیلم، در دیگر عرصههای هنری نیز ورود کنید. عرصههای کمخرج هنری (از قبیل شعر و عکاسی) در اولویت قرار دارند. اگر هیچ هنری ندارید که به عنوان هنر ثانویه از آن استفاده کنید، به ترجمهٔ کتاب رو بیاورید.
۷. اگر بتوانید وقت و مایهٔ بیشتری بگذارید، عضویت در یک گروه موسیقی و دکلمه شعر هم بد نیست. به خاطر داشته باشید، شما به عنوان یک بازیگر باید همیشه در چشم مردم باشید و از کلیهٔ راههای ممکن خودتان را در معرض دید مردم قرار دهید. از راه تلویزیون، از راه پخش اتومبیل، از راه عکس آدامس، از راه بیلبورد، از راه چشم، از راه گوش، از راه بینی و از کلیهٔ راههای موجود دیگر باید برای نفوذ در روح و جسم مردم استفاده کنید.
۸. سعی کنید برای خودتان یک رفیق فوتبالیست دست و پا کنید و هر چند وقت یکبار در معیت او روی جلد مجلات زرد بروید. روی جلد مجلات زرد از مهمترین سایتهایی است که میتوانید از روی آنها تا عمق جان مردم پرتاب شوید.
۹. از این پس، قبل از ورود به هرگونه مهمانی ـ اعم از مختلط، متصل، منفصل، شام، ناهار، گودبایپارتی، مادرزن سلام، جشن تولد و… ـ از خاموش بودن کلیهٔ موبایلهای حاضر در جلسه اطمینان حاصل کنید. از آنجا که در مورد خاموش بودن موبایلها هیچگاه اطمینان کامل حاصل نمیشود، اساساً به هیچ مهمانیای نروید.
۱۰. برای آنجلینا جولی شدن، تنها برجسته کردن لب کافی نیست. برای این کار به برجستگیهای دیگری نیز نیاز است. برجستگیهایی از قبیل استعداد، توانایی و خاک صحنه برجسته.
۱۱. اگر منتقدان گفتند شما تنها و تنها به خاطر چهره زیبایتان بازیگر موفقی شدهاید، به آنها ثابت کنید چهرهٔ کریهی دارید و تنها و تنها به خاطر تواناییهایتان است که اینطور مشهور و موفق شدهاید.
۱۲. هرگاه احساس کردید هرجا میروید کسی شما را نمیشناسد و با انگشت به نفر کناریاش نشان نمیدهد، یک سگ بخرید و همهجا با خودتان ببرید. اینطوری حتی اگر شما را نشناسند، سگتان را میشناسند و به هم نشان میدهند.
۱۳. هرگاه احساس کردید هرجا میروید کسی شما را نمیشناسد و به شما توجهی نمیکند، عینک آفتابیتان را در بیاورید و به چشمتان بزنید. اینطوری مردم متوجه میشوند با آدم مهمی طرف هستند و توجهشان را به شما جلب میکنند.
۱۴. اگر همهٔ راههای منتهی به شهرت را طی کردید و مشهور نشدید، ناامید نشوید. هنوز یک راه برای مشهور شدن باقی مانده است. شما میتوانید با یک «مرگ خاص» نام خود را در تاریخ هنر جاودانه کنید. هیچ چیز مثل مرگ غیرمعمول یک بازیگر، اذهان عمومی را به خود مشغول نمیکند.
کوبیدن سر به ریل راهآهن، سکته کلیوی، رفتن داوطلبانه زیر تریلی، خودکشی با نفس نکشیدن، زنده به گور شدن و.. از انواع مرگ خاص هستند که شما را به خود فرا میخوانند. این راهها میتوانند شما را تا اوج شهرت (یا لااقل تا قطعه هنرمندان) همراهی کنند. دست خدا به همراهتان.
۳۱ فروردین ۱۳۸۹ | ۱۲:۱۰
ولی برای طنزنویسی همون شماره ۱ کفایت می کند، به علاوه مقداری وحید جلیلی، زهیر توکلی و مرتضی کاردر و…
۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ | ۱۵:۳۰
آقای ناشناس یا خانم ناشناس، بلاگفا و دفتر طنز حوزه هنری و فرشاد مهدی پور و سایت لوح رو فراموش کرده بودند. گفتم که از قلم نیفته. با تشکر از مرسی.
۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ | ۱۲:۵۱
بالاخره یه نفر رو دیدیم حداقل حرفای خودش رو باور داره و به آن عمل میکنه!
۱۲ شهریور ۱۳۹۰ | ۱۶:۳۱
ایوووووووووووووووول خوب نوشتییییییییییییییییییی