«گاردین» نوشته:
کمیتهٔ نوبل او را «موتزارتِ شعر» نامید، اما «با مایهای از خشم بتهوون»؛
و روزنامهای ایتالیایی، او را «گرتا گاربوی شعر» خواند.
رئیس جمهور لهستان هم لقب «روح نگاهبان کشور» را به او بخشید.
او «ویسواوا شیمبورسکا» است که آکادمی سوئد با اعطای نوبل ادبی در سال ۱۹۹۶ به او جهان را با صدای طنزآمیز اندیشه در شعر آشنا کرد. او که اولین شعرش را در ۱۹۴۵ با نام «در جستوجوی یک واژهام» در روزنامهای لهستانی منتشر کرد، هرگز دست از طلب نکشید و واژه به واژه تا فهم پذیر شدن جهان پیش رفت.
در خطابهٔ نوبل گفت: «در زبان شعر، که هر واژه وزنی دارد، هیچ چیز معمولی و عادی نیست. نه تکهای سنگ و نه تکهای ابر که روی آن سایه انداخته. نه یک روز و نه یک شب که در پی آن است. و بالاتر از همه، نه یک هستی منفرد، نه هستی هیچکس در این جهان.»
به گفتهٔ منشی خصوصیاش، میکال روسینک، شیمبورسکا تا آنجا که توان داشت، تا لحظهای که چشم از جهان بست دست از واژهها نکشید و قرار است که در سال جاری مجموعهٔ تازهای از او منتشر شود…
گاردین را میبندم و مجموعهٔ شعرش را که استانیسلاو بارانچاک و کلر کاوانا به انگلیسی ترجمه کردهاند باز میکنم برای به فارسی خواندن واژههایی از این بانو:
سه واژهٔ ویژه
واژهٔ «آینده» را که ادا میکنم
نخستین هجایش پیشاپیش در دستِ گذشته است.
واژهٔ «سکوت» را که ادا میکنم
نابودش کردهام.
واژهٔ «هیچ» را که ادا میکنم
چیزی را میسازم که نابودهای نتواند به چنگش آورد.