از همان اول قرارمان با مسؤولان بنیاد فرهنگی هنری فیروزه این بود که فیروزه نشریهای حرفهای در زمینهٔ ادبیات و هنر باشد که بیتوجه به گرایشها و صفبندیهای فکری و محفلی حاکم در این عرصه از همهٔظرفیتهای موجود استفاده کند و فضایی جدی و سالم در محیط وب فارسی فراهم آورد. در عین حال قرار بود بستر فراهم آمده جایی باشد برای معرفی و ورود هنرجویان و دانشآموختگان بنیاد فیروزه به فضای حرفهای ادبیات و هنر.
قضاوت با شماست، ولی خودمان که به پشتِ سرِمان نگاه میکنیم میبینیم که تا اندازهای در رسیدن به این دو هدف موفق بودهایم. فیروزه پاتوقی برای طیفهای مختلفِ نویسندگان و شاعران و مترجمان امروز ایران بوده است. سلیقه و گرایش فکری آنها نقش بازدارندهای در انتشار مطالبشان در فیروزه نداشته است؛ بینالعباسینی بوده است برای خودش. علاوه بر این کم نبودند کسانی که کارشان را با فیروزه آغاز کردند و اکنون اینجا و آنجا قلم میزنند و به هر حال وارد عرصهٔ حرفهای شدهاند.
تحریریهٔ فیروزه پس از یک و نیم سال کار بیوقفه نیاز به فرصتی برای بازبینی و ترمیم خود دارد. بعضی صفحات باید محدودتر و بخشهای تازهای باید به نسخهٔ فعلی اضافه شوند. CMS فعلی به خاطر محدودیتهایی که دارد جوابگوی نیازهای فیروزه نیست…
برای همین دیدیم بهتر است که برای مدتی فیروزه را تعطیل کنیم و به رفع کاستیها و مشکلات موجود بپردازیم تا -پس از فترتی کوتاه- بتوانیم در شرایطی بهتر در خدمت شما مخاطبان عزیز باشیم. اگر توفیق رفیق بود از ابتدای اردبیهشت در شرایط تازه و با فیروزهای متفاوت بازمیگردیم.
از همهٔ شما مخاطبانی که در این مدت همراه ما بودهاید، سپاسگزاریم.
۱۲ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰
خسته نباشید جناب کاردر. من تازه همکاری با فیروزه را شروع کرده بودم. پیش از آن هم بسیاری مطالب درخور و حرفه ای در آن خوانده بودم. امیدوارم در دوره جدید کار بهتری ارائه شود. (فروزان)
۱۲ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰
چراغ اول را من روشن می کنم… کار خوبی می کنید که استراحت می کنید…ایشالا این فرصتی باشد برای شما و باقی که اندیشه کنند و اندیشه را در کار کنند…البته پیشنهاد می دهم که بای عدم تعطیلی محض فیروزه هم که شده بخش کامنت هایتان فعال باشد…هم چنین بدک نیست یک بخشی را در این سه ماه باز بگذارید برای کامنتهای کلی اهل هنر و ادبیات که هر چه دوست داشتند بنویسند و شما پس از حک و اصلاح بالا بفرستید…حالا اگر شد..گمان نکنم خالی از فایده باشد..میتوانند پیشنهادتاشان برای بهتر شدن فیروزه را بنویسند… موفق باشید و فیروزه ای
۱۲ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰
جناب کاردر از شما به خاطرات تلاش های روز افزونتان برای این نشریه کمال تشکررا دارم . به امید فیروزه ای جدیدترو حرفه ای تر … خسته نباشید
۱۲ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰
حالا میمردی این عبارت بینالعباسین رو نمیآوردی؟ بعدش شما کجا بینالعباسین بودید؟
۱۷ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰
در مورد دو هدفی که گفته اید باید بگم که تا حدود خیلی زیادی اشتباه فکر می کنید و شاید هم واقعا اینجوری فکر نکنید واین ها رو برای …. نوشتید. تا اونجایی که ما اطلاع داریم علت شروع بکار فیروزه این بوده که جایی باشه بعنوان خروجی برای یک سری آدما که شروع به کار کردند. اما بعد از کمی، اونچه که دیدیم سایتی بود که از همه کس مطلب داشت غیر از … سایتی که ما تو این مدت دیدیم سایتی بود که بخاطر داشتن سرمایه ی نسبتا بالا به راحتی می تونست از همه جور آدمی مطلب بخره و اسم سایتش رو بزرگ ببینه که ما از فلان آدم و فلان آدم مطلب داشتیم و نویسنده های ما آدمای بزرگ و حرفه ای بودند. کاشکی بجای این همه خرج کمی به فکر راه انداختن آدمای دور و برتون می بودید و هدف اولیه تون رو از یاد نمی بردید. بنظر من سایت فیروزه یک سایت معمولی مثل بقیه سایت های هنری است که اتفاقا با وجود ادعا و سروصدایی که دارد از نظر مخاطب با بحران شدید روبروست. حتما لازمه که بازبینی جدی در فیروزه شکل بگیره
۲۳ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰
سلام. امیوارم در دوره جدید با مطالبی پر تر به ادبیات مجددا خدمت کنید(محمدرضا شالبافان)
۲۳ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰
با سلام خسته نباشید امیدوارم که با قدرت و با برنامه ها و اهدافی کاملتر و بهتری برگردید. موفق باشید.
۲۲ اسفند ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰
خسته نباشید. سایت خوبی درست کرده اید که طرح و نام زیبایی نیز دارد. امیدوارم روز به روز همه چیز بهتر شود. فقط … بعد ۳ ماه انصافاً برگردید… منتظریم.
۲۲ اسفند ۱۳۸۷ | ۱۵:۴۰
سلام این جا را خیلی دوست دارم و می دارم… منتظر می مانم… فیروزه
۲۱ فروردین ۱۳۸۸ | ۱۵:۴۰
نمیدانم چقدر به کفیتها اهمیت میدهید تا کمیتها. امیدوارم دلتان را به این تعداد کامنتهای پرتمتراقی که برایتان گذاشتهاند خوش نکیند. با سرمایهای که شما برای فیروزه داشتید میتوانیستید سایتی پربارتر و پر مخاطبتر داشته باشید. منظورم فقط سرمایه مادی نیست بلکه سرمایههای معنویتان را هم قدر ندانستید. شما از تمام اطرافیان کناره گرفتید و سعی کردید مرغ همسایه را بدست آورید و بدست آوردید ولی مثل اینکه زیاد توفیری با مرغ خودتان نمیکرد. فقط قیمتش گران برایتان تمام شد و دیگر کسی در اطرافتان ندارید.
۲۱ فروردین ۱۳۸۸ | ۱۵:۴۰
سلام بنده هم فکر میکنم فیروزه از سرمایه هنگفتی که در اختیار داشت درست استفاه نکرد یا بهتر بگویم برای آنچه داده شده بد صرف نکرد. قرار بود فیروزه ایستگاه پرتاب باشد برای آنان که پرواز نکرده اند اما محلی شد برای اجتماع پرندگان… و این خود به تنهایی بد نیست که خوب هم هست اما به شرطی که این پرندگان دستی بر سر بر زمین ماندگان نیز بکشند. و آخر اینکه خودتان فکر میکنید چند نویسنده هنرمند اسلام اندیش تحویل داده اید ؟