فیروزه

 
 

بروم یا نروم/ عرض حال

امید مهدی نژادخرم آن‌روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت
به هواداری آن زلف خرامان بروم
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
با دل زخم‌کش و دیده گریان بروم
نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی
تا در میکده شادان و غزل‌خوان بروم
به هواداری او ذره‌صفت رقص‌کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون
همره کوکبه آصف دوران بروم

تفسیر: ای صاحب فال! بدان و آگاه باش که من که این‌جا نشسته‌ام و دارم اشعار حافظ را برای تو تفسیر می‌کنم برای خودم از استعدادها و ذخایر این مملکت هستم که به علت بی‌توجهی، به این کار مشغول شده‌ام و منتظر روزی هستم که خرّم و خندان از این خراب‌شده به جایی بروم که قدر مرا بدانند و در آن‌جا راحت زندگی نمایم. و بدان که پیش از من جانان من به آن‌جا رفته است و قرار است برای من دعوت‌نامه بفرستد که من هم از پی او به جای موردنظر نقل مکان نمایم. اگرچه ایرونی در هرکجا که باشد غریب است و در فراق شله‌زرد نذری و پیکان جوانان و دمپایی ابری لاانگشتی و بوی بازارچه تجریش همچون شمع می‌سوزد، اما من از این اوضاع وحشت زندان و شکنجه و کمیته به تنگ آمده و به بوی دنباله زلف یار خود لباس‌های خود را جمع کرده و از این‌جا خواهم رفت. من دیگر طاقت ندارم و در این‌جا بیمار شده‌ام و چون مثل باد صبا از هواداران یکی از احزاب خرامان سیاسی هستم، در اقلیتم و در عین جوانی مثل پیرمردها جایی برای من وجود ندارد. اگر گرین‌کارت من جور شود با سر می‌روم، چون دلم زخم شده و از چشمم هم اشک می‌آید. من نذر کرده‌ام که اگر از این‌جا خلاص شدم در آن‌جا وارد شبکه‌های ماهواره‌ای شده و غزل‌های حافظ را برای ایرونی‌های مقیم کلیه جهان بخوانم و تفسیر کنم. اگر هم لازم شد از آن‌ها هواداری کرده در یکی دیگر از شبکه‌ها یک ذره هم به رقص و آواز بپردازم و از آن‌جا به لب چشمه بروم و در کلیپ‌های ایرونی که لب چشمه و زیر نور خورشید ساخته می‌شوند بازی نمایم. اگرچه می‌دانم که من هم مثل حافظ جایی نخواهم رفت، ولی تلاش خود را خواهم کرد.

ناگفته نماند اگر آصفان دوران و متولیان امور عنایت کرده به بنده وامی عطا کنند که بتوانم ودیعه‌ی مسکن خود و خانواده‌ام را جور نمایم، بدیهی است که مانند کلیه‌ی معترضین، در وطن عزیزمان مانده و از دریچه‌ی همین سایت به رشد و اعتلای ادبیات فارسی کمک خواهم کرد.