این یکی را نه خیلی دوست دارم و نه حتی فیلم چندان خوبی است. تنها جذابیتش موضوع جالبی است که دارد؛ غذای حاضری. عنوان جالبتری هم دارد «ملتِ غذای حاضری». بیشتر شبیه فحش است تا اسم یک فیلم. نتیجه آنکه موضع فیلمساز از پیش معلوم است، گرچه این روزها احتمالاً به جز سهامداران کارخانجات چنین محصولاتی، کسی پیدا نمیشود که مخالفت خود را با فراگیر شدن این نوع از غذاها اعلام نکند.
پرداختن به چنین موضوعی با چنان موضعی به هیچ وجه مشمئزکننده نمیشود. در طول فیلم تنها جایی که تا حدی، آن هم بیشتر بر خوی سبعیت انسانی تأکید میشود صحنه قتل عام و سلاخی گاوهای زبانبسته است. و این هرگز منتهی به نمایش تصاویر منزجرکنندهای در وصف شیوه تهیه کردن غذاهای سریع نمیشود.
با این حال اتفاقی که میافتد انتقال حسی از حداقل نوعی تردید و شک در دل مخاطب حتی به واسطه یکی از اصلیترین سهامدارها و سازنده جدیدترین محصول شرکت میکی است، وقتی که در یکی از شعبههای خودشان نشسته و مردد همبرگر بزرگش را گاز میزند. تنها و تنها اگر این فیلم بود و همین سکانس، کافی بود که هشداری باشد برای ملتِ غذای حاضری؛ سازندهای که خودش هم به سلامت محصولش مشکوک است. این هشدار وقتی شکل جدیتری به خود میگیرد که دان اندرسون در انتخابی کلاسیک -البته در دنیای اقتصاد و نه در جهان سینما- پا بر روی همه اطلاعاتی که در مورد ناسالم بودن مواد اولیه محصولاتشان به دست آورده میگذارد و باز هم به میکی برمیگردد و به ابداعها و نوآوریهایش در تولید محصولات جدیدتر و احتمالاً پُرضررتر ادامه میدهد.
سوی دیگر این داستان اما، حکایت مهاجران غیرقانونی اهل مکزیک است. کسانی که در مملکت خود دستمزد روزانهشان بیشتر از یکی دو دلار نمیشده، حالا اینجا در کشتارگاههای مربوط به رستورانهای زنجیرهای میکی روزی بیشتر از بیست دلار درآمد دارند. اما این همهٔ مسئله نیست؛ مجهولات دیگری در این معادله ایفای نقش میکنند که روی دیگری از زندگی یک مهاجر غیرقانونی را نشان خواهد داد.
Fast Food Nation (۲۰۰۶) Directed by Richard Linklater