فیروزه

 
 

نیایش

مهرنوش قربانعلی۱
درست است
ترسیده بودم
با فیل‌هایی که در چشم‌رس نبود
خواب پایکوبی بر رؤیاهایم را دیده بود

درست است انگار ابابیل را حدس زده بود
کعبه‌ای که حتی در حوالی‌اش ترسی نبود

آیا جنب و جوش نقشه‌های‌شان را خنثی نکرد؟

برگ‌های جویده‌ای سال‌هاست
که پاپیچت شده‌اند

درست است
فراغتم می‌نشیند و فیل هوا می‌کند!

۲
حیف شد
ایمانی که گسیل شد شعر بیاورد
با پیامبری کشته روبه‌رو شد

و دریایی که نشانه گرفته بودم
سد چشمانم را فرو ریخت
می‌گذرم تا خاکی مدیونم نباشد

انگار به همراهی قومی تن داده بودی
که از چاله می‌گذشتند
تا گلوگیر چاهی دیگر شوند!

۳
این بکش، مکش
سر مو های من است
قمه‌ها دیگر قابل رؤیت نیستند

در من مرزهایش را گسترش می‌دهد و خوانده می‌شود بر لب‌هایم

اگر خم بازوی تو باشد
می‌خوابم
سی‌صد سال و نه سال علاوه‌تر

قسمتی یا روزی کامل از اینجا رد شده؟ نمی‌پرسم؟
در نوازش کلمات غرق شده‌ام

الفتی است که تابستان و زمستان با من سفر می‌کند

از خودم کنار می‌کشم، جا هست در قلبم بنشینی؟

بخت آن را دارم که آفتاب گرمم کند
در نفس‌هایش جانم ویرایش می‌شود

شعرهایم چه‌قدر هوای نام مرا دارد؟
در فراخنای غار بیدار می‌شوم
کدام دسته مدتی را که درنگ کرده‌اند؛ بهتر می‌شمارند؟
سر به هوایی باد بادکی در من نیست

از خودم کنار می‌کشم؛ جا هست؟
اگر خم بازوی تو باشد
سی‌صد سال و نه سال علاوه‌تر
می‌خوابم؟

اشارات:
۱- سوره ی فیل، قرآن کریم، اصحاب فیل
۲- سوره ی فرقان(آیه‌ی ۸)، قرآن کریم، اصحاب رس
۳- سوره ی کهف، سوره‌ی قریش، قرآن کریم، اصحاب کهف


comment feed ۲ پاسخ به ”نیایش“

  1. تلمیحات در امین.ص.

    دراین شعرها تلمیحات و اشارات بیرون از منطق شعر جای نمی گیرند.این اشارات قرآنی ارجاع پذیری تاریخی خود را فرو می گذارند و با عبورازفضا-زمانی خنثا در فرایند سرایش به عنوان عنصر اولیه و ذاتی شعر شرکت می کنند.در حالی که چه در شعر سنتی وچه در شعر مدرن ما ، اشارات و تلمیحات اغلب عنصر ثانویه، تاریخی شده(یامانده؟) و در همان خوانش اول ارجاع پذیر است.در شعر «نیایش» بازشناسی ساختاری تلمیحات قرآنی _ که البته ذکر ماخذ آنها به شعر لطمه زده _ واشارات خود شاعر چندان آسان نیست…واین همه یعنی:شعرامروز در وجوه گونه گون می تواند همچنان متفاوت و شگفتی ساز باشد. باشد؟

  2. صدرالدین انصاری زاده

    من هم با اجازه , مقصود خانم قربانعلی را از ذکر منبع نمی فهم . آیا ایشان قصد شالوده شکنی در متون منبع را داشته اند؟! خدا نکند. اما به هر حال یواشکی می گویم که محتوای شعر اول را بسیار پسندیدم با اینکه نمی دانم معنای پای تخت را به خوبی درک کرده ام یا نه هر چه باشد تنها در فضای جا داشتن در خود در شعر سوم نیست. نمی توانم بیش از این در مورد آنچه می بینم چیزی بگویم با شاعری زیرک و زبر دست روبه روییم که قدر کلماتش را می داند و حرفهایش را خوب می نشاند هر چند گویا به خلاقیت در تصویر چندان معتقد نیست و بیشتر ازاز نوع تدوین خود کمک می جوید در ساخت شعر اول و بنای معنای سیال در آن نیز قوی عمل کرده اند که دردو شعر دیگر همان گونه نیست… دست ایشان درد نکند.موفق و پیروز