فیروزه

 
 

خستگان خواب روزانه

«راهرو را
با صدای پا می‌آشوبند
خستگان خواب روزانه»
سیدعلی میرافضلی

روح روشنگری و خردگرایی و به دنبال آن مدرنسیم، جستجوی جهان در فیزیک و فراروی از متافیزیک مزمن و ریشه‌داری بود که فلسفه و حتی علوم انسانی را در زیر سلطه خود داشت. این روح طغیانگر در واکنشی جنونمند نسبت به آن‌چه که قرن‌ها بر سر اندیشه‌ی انسانی رفته بود، یکسره وجود را در موجودیت مستند به عقلی تجربه‌گرا خلاصه کرد. بدین ترتیب هر چه به ذهن و کلیات وحدتبخش هستی برمی‌گشت، مورد غضب و غفلت واقع شد و عینیات و جزئیات قابل تجربه (با نیاتی پوزیتیویستی) جایگزین آن گردید. این روال اگر چه با آموزه‌های «نیچه» و خردگریزان بعدی مورد انتقادهای جدی واقع شد ولی تاکنون، هرگز به‌طور کامل نفی نشده و دفاع جدی از آن ادامه دارد و در نتیجه آثار آن هم، هنوز در حوزه‌های مختلف اندیشه بشری از جمله ادبیات، پررنگ و پرطنین به نظر می‌رسد.

عینی‌گرایی و جزء‌نگری هنر مدرن از شعر مشروطه به طور جدی و پیگیر از شعر «نیما» به بعد، در شعر ایران وارد و به تدریج به روال حاکم تبدیل گردید و امروزه از مختصات عمده‌ی شعر ایران محسوب می‌شود.

خطر عمده‌ای که عینی‌گرایی و جزء‌نگری برای شعریت متن ایجاد می‌کند، تبدیل متن به گزارشی خام از جهان درون و پیرامون شاعر است. البته شاعر با تکنیک‌ها و شگردهای شاعرانه که در هر صورت میزانی کم و بیش از ذهنی‌گرایی را در خود دارند، به متن عینی‌گرا و جزء‌نگر، هویت فرا واقعی شعری می‌بخشد.

شعر «میرافضلی» اگر چه نیمایی است و فرم نیمایی را در خدمت تأثیرگذاری بر مخاطب در اختیار دارد، اما در نگاه اول یک نثر منظوم به نظر می‌رسد. گزارش از یک راهروی پر تردد، در غروب یا شبی برآمده از روزی سپری شده. اما در سطر آخر این شعر باید به واژه‌ی «خواب» در ترکیب «خواب روزانه» دقت بیشتری کرد. شاعر مشغله‌ی روزانه را به واقع «خواب» نامیده است و مگر نه این‌که خواب، ملازم با غفلت هم هست، پس گرفتاری در چنبره‌ی مشغله‌ی روزانه (روزمرگی)، بیداری به حساب نمی‌آید، اگر چه خستگی آن را به همراه داشته باشد.

«سید علی میرافضلی» در حداکثر ایجاز، «روزمرگی» را به نقدی زبانمند، کشیده است. نقدی که بر اصول علمی و عقلی متکی نیست اما برحسی متجلی شده در زبان تکیه داده است.

…و گاه سرنوشت یک متن و هویت آن را یک کلمه تعیین می‌کند.

* گنجشک ناتمام- سیدعلی میرافضلی- نشر همسایه-۱۳۸۳- صفحه ۶۴