فیروزه

 
 

دقیقه‌هایم بالا و پایین می‌پرند

(۱)
ساعت شنی‌ام
خودم را مرور می‌کنم
دقیقه‌هایم بالا و پایین می‌پرند
و جزر و مَدّ دریا تنظیم می‌شود

(۲)
نه باطری‌ام تمام می‌شود
نه عقب می‌کشم
نه جلو می‌روم
نه زنگ می‌زنم
فقط خودم را مرور می‌کنم

(۳)
شبیه من، لاک‌پشت کله‌خرابی‌ست
که در خودش فرو می‌رود
و سنگ جا خالی می‌دهد!

(۴)
اگر می‌شکستم
دریا با من قرار می‌گذاشت
ولی من عادت داشتم
روی موج‌های خودم دُور بردارم