فیروزه

 
 

بازی آخر بانو

«بازی آخر بانو» را بلقیس سلیمانی نوشته و انگار یک جایزه ادبی هم گرفته، اما تا ملاک و معیار جوایز ادبی کشور ما این طور مبهم باشد به هیچ جایزه‌ای نمی‌توان اعتماد کرد. بگذریم، بلقیس در این رمان، زندگی گل‌بانو را از نوجوانی، وقتی در روستا زندگی می‌کند، تا زمانی که سر از میز استادی دانشگاه تهران درمی‌آورد روایت می‌کند. روایتی که گاه بسیار جذاب و گیراست. این رمان به نظرم کار متوسطی است با نقاط قوت و ضعف، و همان‌قدر که خوب شروع می‌شود بد تمام می‌شود و… باز هم بگذریم نقد باشد برای بعد. الان فقط قصد معرفی این اثر را دارم. زندگی پرپیچ و خم گل‌بانو، تغییرات فیزیکی و روحی او در طول داستان، پیشرفت قدم به قدم فکری‌اش و… خواندنی است. به خصوص شخصیت زنانه گل‌بانو که خیلی خوب درآمده یک زن روشن‌فکر با تمام اداها و تکیه کلام‌های روشنفکری که شاید از شخصیت خود بلقیس چندان دور نباشد، نمی‌دانم شاید هم باشد. اگر این رمان را بخوانید شاید به این نتیجه برسید که یک اثر پست مدرن است یا بعضی از مولفه‌های پست مدرن را دارد.