سیاهی یک تابستان تمام
در یالَش –
اسب عصّاری
عرق تن
سرازیر در خطی راست
کلامیست نیز
آهنگ افشاندن چیزی را دارد
در اقیانوس،
یک رنگینکمان
فکر میکنم دیدهام
آدم را در دهانهی دریاچه
شناگرانه با حوا
با آوایی زمینی
برخاستم
از خواب آسمانی بعد از ظهر
فاخته میخواند
در یکی دریاچه
میخواند
در گوشی بزرگ
میشتابد و زاده میشود دیگر بار
اسب ارابهی دهات بالا
همچون پگاسوس
—
از کتاب سالی از هایکو (One Year of Haiku) سرودهی شوگیو تاکاها (Shugyo Takaha) به ترجمهی انگلیسی جک استم (Jack Stamm).