فیروزه

 
 

لایک

باید در کوتاه‌ترین جمله، منظورم را برسانم. طوری که آخرش ضربه داشته باشد و خواننده را غافلگیر کند. آن‌قدر غافلگیر که به خودش زحمت بدهد روی کلمهٔ «لایک» کلیک کند. باید کلی لایک بگیرد. چارهٔ دیگری ندارم.

قبل‌ترها، آن موقعی که تازه لپ‌تاپ خریده بودم، میز شام را که می‌چیدم، مسنجر را باز می‌کردم و برایش پیغام می‌فرستادم که «شام حاضره، پاشو بیا! سرد می‌شه.» نه اینکه صدایش نمی‌زدم و علاقه داشتم از فن‌آوری‌های روز استفاده کنم. نه! ده دوازده باری صدایش می‌کردم. نمی‌دانم می‌شنید یا نه. ادامه…