مهمترین مشغولیت ما به عالم، روایت آن است؛ مانند نقوشی که به حروف معنا میکنیم، و حروفی که به کلمات، و کلماتی که به مفاهیم، و مفاهیمی که به قواعد، و در نهایت کوشش ما فهم حکمت حاکم بر قواعد است. اینها، همآن کاری است که گاه تأویل خوانده میشود، و وضعیت پیش از تأویل امور، راز است.
سادهترین رازهای عالم شاید معنای حرفی یک نقش باشد؛ همآن حیرتی که ما در خواندن دستنوشتهیی ناخوانا دچارش میشویم و گاه در سطرهای سنگنوشتهیی کهن تکرار میشود. و سختترین راز فهم حکمتی است که علم آن گاه در انحصار ذات اقدس الاه میماند: وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ. ادامه…