فیروزه

 
 

در مذمت نمایشگاه کتاب

احمد شهدادی

نمایش چیزی در خود دارد که با نمودن و نبودن نزدیک است. آنچه ما در فارسی نمایش می‌خوانیم، همان است که گویی انگار نیست اما خود را می‌نماید. به خیال من، نمایشگاه کتاب هم چنین چیزی است. نمایشگاه کتاب جایی است که نباید رفت و این بندهٔ نویسنده می‌خواهد چند کلمه‌ای‌ دربارهٔ آن بنویسد. دلایلی هم برای این کار دارد که به اختصار فهرست می‌کند. در عالم حرف شخصی و دلی کم نیست. تقریباً همه به نوعی حرف‌هایی شخصی و حالی و خصوصی می‌زنند و بعد می‌کوشند آن‌ها را نظریه‌سازانه پردازش کنند. این حرف هم می‌تواند یکی از آن بی‌شمار حرف‌ها باشد. ادامه…


 

به دنبال جایی برای نشستن

نمایشگاه بیست و یکم هم کم‌کم به روزهای پایانی خودش نزدیک می‌شود. حالا دیگر باید پذیرفت که نمایشگاه کتاب تا پایان عمر دولت فعلی در همین مکان برگزار خواهد شد و باید با آن کنار آمد. مهم‌ترین فایده‌ی این کار این است که مصلای درندشت بلاتکلیف کاربرد دیگری جز نماز عید فطر پیدا می‌کند و قدری از عذاب وجدان چندین و چند ساله مسئولین می‌کاهد.

باید پذیرفت که همه سیاست‌های فرهنگی دولت در دادن غرفه‌های عریض و طویل به بعضی ناشران خاص و غرفه‌های پرت و کوچک به بعضی دیگر خلاصه می‌شود؛ همان‌طور که در دولت‌های گذشته نیز همین سیاست به نوعی دیگر اعمال می‌شد. فقط جای ناشران مغضوب و محبوب عوض شده است. این وسط اصلا مهم نیست که شما در میان این غرفه‌های عریض و طویل غرفه‌ی ناشر مورد نظر خود را پیدا نکنید.

باید پذیرفت که اصلا مهم نیست که خیلی از کتاب‌ها ماه‌هاست که در انتظار مجوز به سر می‌برند و مخاطبان انتظار دارند ناشران این کتاب‌ها را به نمایشگاه برسانند. مسئولین اداره بررسی کتاب هیچ تعجیلی برای اعطای مجوز به خیلی از این کتاب‌ها ندارند.

باید پذیرفت که برگزار کنندگان فعلی فکر چندانی به حال رفاه شرکت کنندگان نکرده‌اند و فکر می‌کنند همین که بازدیدکنندگان می‌توانند با مترو به نمایشگاه برسند کافی است و نباید اقدامات رفاهی دیگری برای آن‌ها انجام داد تا زیاد خوشی زیر دل‌شان نزند. مثلا هیچ فکری برای این نکرده‌اند که اگر احیانا کسی در حین بازدید از انبوه غرفه‌های شبستان اصلی خواست خستگی در کند جایی برای نشستن داشته باشد و مجبور نباشد به جدول‌ها و حاشیه‌های خاک و خلی بیرون پناه ببرد. یا خیلی برایشان مهم نیست که چه شرکتی قرار است تأمین غذای نمایشگاه را به عهده داشته باشد و اصلا وظیفه خود نمی‌بینند که نظارتی بر کیفیت یا قیمت آن داشته باشند.

باید پذیرفت که مسئولین ارشاد گاهی ممکن است هوس کنند که بعضی از کتاب‌ها را از نمایشگاه جمع کنند و برای‌شان اصلا فرقی نمی‌کند که این کتاب‌ها با مجوز همین دولت منتشر شده باشند. فقط کافی است که مثلا کتاب‌های صادق هدایت یا صادق چوبک با استقبال مواجه شوند تا در اولین فرصت اقدام به جمع‌آوری آن‌ها از نمایشگاه کنند.

البته باید انصاف به خرج داد و گفت که نمایشگاه امسال کمی منظم‌تر از پارسال بود و برگزارکنندگان زحمت این کار دشوار را به خود داده بودند که لااقل در ابتدا و انتهای هر راهرو فهرست ناشران را نصب کنند. به هر حال فکرش را بکنیم پارسال همین هم نبود.