فیروزه

 
 

تماشا کردن

«من آمریکایی‌ام. شوهرم ایرلندی است. دختری از ویتنام را به فرزندخواندگی قبول کرده‌ایم. در شانگهای (چین) زندگی می‌کنیم. در چهار سال گذشته به هند، تایلند، اندونزی، ویتنام، فرانسه، ایرلند، ایتالیا، چین و البته آمریکا سفر کرده‌ام. هرگاه به کشور جدیدی، شهر جدیدی پا می‌گذارم این وزوز غریب به سراغم می‌آید… این خارش… این نیاز به دیدن، دیدن، دیدن… تماشا کردن، تماشا کردن، تماشا کردن… گوش دادن، گوش دادن، گوش دادن… و سپس نوشتن، نوشتن، نوشتن. وقتی غریبه‌ام، کاشفم، در آن هنگام تصاویر، صداها و مردم به من می‌چسبند و رهایم نمی‌کنند: آدم‌های گرسنۀ بمبئی که برگ‌های خاک‌آلود را از درخت نیمه‌جان می‌کنند، مراسم عروس‌کِشان در خیابان‌های بارانی میلان، مکش آرام فیل با خرطومش وقتی که مرا می‌بوسد… این‌ها را در ذهنم نگه می‌دارم تا اینکه پشت میزم بنشینم و آن‌ها را به شخصیت‌ها یا لحظه‌هایی از یک داستان تبدیل کنم.»

—Kristin Bair O’Keeffe, author of Thirsty (Swallow Press, 2009)