بعید است کسان بسیاری را پیدا کنیم که با اصل پخش مسابقات جام جهانی مخالف باشند؛ قلیلاند آن عده که شبها خواب تعطیل شدن برنامۀ ۹۰ را میبینند یا کلاً دوست دارند این برنامه با اجرای کبریتهای بیخطری چون جواد خیابانی یا رضا جاودانی پخش شوند. پس فعلاً جبهۀ ما پرفشارتر است؛ جبهۀ همۀ آنها که دوست دارند هر چهار سال یکبار جام جهانی را با حضور همۀ تیمهای قارههای دنیا و همۀ آن شور و هیجان پخش زندهاش دیدار کنند؛ همۀ آنها که هر چهار سال یک بار تعیین شدن حق و عدالت میان انسانها را ـ البته اگر اشتباهات داوری بگذارد ـ رودرو تماشا میکنند. پس جام جهانی چیز بدی نیست حالا گیرم یک ماه غفلت بیافریند…وقتی جهان پر شده از جنگ و حرص و قتل و فریب و شکست و فقر و بیعدالتی، دل خوش داریم به آگاهی که چه؟…
اما…این سوی قصه وقتی رسانهای به پهناوری رسانۀ خودی ۷.۵ میلیون دلار میپردازد تا مسابقات را قانونی برای هموطنانش پخش کند ـ و چه اندازه کم..گویا اگر بیشتر میدادند با حواشی به ایشان میفروختند؛ گرچه قابل تصور است که برخی از این حواشی قابل نمایش نبودند..و البته برخی ـ باید راه و رسم بهینهترین بهرهبرداری از آن را هم آوخته باشند. به قول دوستی در این جور موارد باید یک اصفهانی به تمام معنا بود.. یک ملوّن کامل (همان شخصیت معروف «صبح جمعه با شما») که از آب کره گرفت. پخش صرف جام جانی برای سرگرم ساختن مردمان، کاری است خاص آنان که یا در تمامی ساحات اقتصاد ورزششان و ذات ورزشی فوتبال به حدی از تکامل رسیدهاند (مانند انگلستان و آلمان و هلند و ایتالیا و اسپانیا و چند کشور مطرح دیگر) یا آنان که مانند آرژانتین ۱۹۷۸، کشورشان اسیر کودتای نظامی است و باید مردمشان را با چیزی گولزنک دلخوش کنند تا در کار بزرگترها فضولی نکنند؛ که این هر دو دربارۀ مردمان ما صادق نیست. به دومی کاری نداریم و مقصود هدف اول است. آیا همۀ مشکلات فوتبال ما حل شده است که ما با پخش جام جهانی آن هم هر ۶۴ دیدار به کار خود پایان دهیم و مرتب در حاشیۀ برنامۀ یک جهان یک جام، مصاحبههایی مردمی ـ که به غایت آبکی و ماستمالیزه هستند ـ پخش کنیم که مردممان راضیاند از پخش این مسابقات…!!!
بله! این جام جهانی میتوانست بهتر از اینها پخش شود اگر:
دوستان برنامهریز میدانستند در ایران ما آرش برهانیهایی هستند که از ده موقعیت گل دو سهتای آن را گل میکنند و نهایت با تعداد ۱۸ یا ۲۰ گلِ زده میشوند آقای گل مسابقات و آن سوتر در مسابقات لالیگا کسی پیدا میشود که دقیقاً دو برابر همین تعداد گل را میزند و آقای گل میشود یا در لیگ برتر و مانند آن…پس خیلی بهتر میشود اگر تعارف را کنار بگذاریم و دقیقاً با ذکر نام و نشان بازیکنانمان ایشان را زیر تیغ نقد میبردیم که این چه فوتبالی است ما داریم؟…از یاد نبریم دیهگو فورلان و داوید ویا و میروسلاو کلوزه در هفت مسابقه ۵ گل میزنند و این یعنی در مقیاس لیگ برتر ما با ۳۴ بازی، آنها دستکم ۲۵ گل میتوانستند بزنند..بالاتر از میانگین آقای گلهای لیگ کودکستانی ما…پس چه بهتر بود به جای تحلیل تیمهای جهان که بالای سر هر یک تئوریسینهای توپ گرد نشستهاند، از همانها که سمَت استادی امیر حاجرضاییها و هومن افاضلیها و امیرحسین پیروانیها را دارند، برویم سراغ فوتبال خودمان و برسیم به داد این کشتی شکسته…
اینکه کشور ۴ میلیون نفری اروگوئه در مسابقات تا مقام چهارمی بالا میرود، کشور نیوزلند که فوتبال ورزش دومش است و حتی دو تن از بازیکنان فوتبالش بازیکن حرفهای نیستند و کارمند بانک هستند!!!، اینکه کرهشمالی هفت تا از پرتغالی میخورد که در اوجش دو تا به ما زد..کشوری که اصلاً کسی نمیداند لیگ فوتبال دارند یا نه..اینکه کشور پاراگوئه آنجاست و ما اینجا..اینکه اسلواکی و اسلوونی آنجا هستند و یکی به ایتالیا کارت قرمز نشان میدهد و آن یکی انگلستان را تا دقیقۀ آخر جان به لب میکند، در برابر همۀ اینها رسانۀ ما در مقام منتقد، در مقام تنها زبان گویای مردمان، در مقام آنکه قرار است حرف ما را بزند، باید میپرسید پس کشور هفتاد میلیونی ما که نیمی از آن جوان هستند و فوتبال در آن از نان شب هم واجبتر و لیگ برتر دارد و من آنم که رستم بود پهلوان، کجای این قصه است؟..اصلاً آیا ما حق داریم در جام جهانی نباشیم؟…مگر در آسیا چند غول جود دارد که ما در جام جهانی نباشیم؟
یکی پیدا شود و با بررسی اصولی و کامل و مردمپسند فوتبال ژاپن و کرهجنوبی به ما مردمان نشان دهد چرا وقتی قرار است هر سال یک بار جام جهانی برگزار شود، ما میدانیم از چهار یا پنج سهمیۀ جام جهانی آسیا دستکم دوتای آن مشخص است: ژاپن و کرهجنوبی و بقیه دارند برای آن دو سهمیه میجنگند..چرا باشگاههای آنها از ما در آسیا بهتر نتیجه میگیرند…و صدها چرای دیگر…کار ساخت یک مستند از این پیشرفت وظیفۀ صدا و سیما است نه رفتن و مستندسازی از سوسانو و یانگوم…
یکی پیدا شود در رسانۀ ملی و برنامۀ یک جهان و یک جام و برود ببیند چند بازیکن ایرانی مانند همتایان جهانیشان بلدند توپ بلند ارسال شده را درست استپ کند، چند تا بلدند چند پاس تکضرب بزنند، چند تا بلدند وقتی کارت زرد گرفتند از دور دستی به اعتراض تکان بدهند و بروند پی کارشان، چند مربی داریم که بلد باشند در همان محدودۀ مشخص شدۀ فنی جستوخیر کنند و برای آموختن آنلاینِ قوانین داوری به داور! نیایند وسط زمین، چند بازیکن فوروارد داریم که برای توپگیری بیاید عقب و آنجا، آن جلو راه نرود که گویی آمده بازی را از نزدیک ببیند، چند تا از هافبکهایمان بلدند توپ را عرضی از این سمت زمین بفرستند آن سوی زمین بیآنکه برود توی دروازه خودی یا برود اوت، چند بازیکن فوتبالمان بلدند از چهار موقعیت گل صددرصد دوتای آن را گل کنند، چند تا از بازیکنانمان بلدند با بیرون پا توپ را استپ کنند، چند تا از هافبکهایمان بلدند جوری ضربۀ ایستگاهی بزنند که گویی پنالتی است ـ یاد هوندا بازیکن ژاپن به خیر در بازی با دانمارک ـ چند تا بازیکنانمان بلدند با هر دو پا بازی کنند ـ یاد دیهگو فورلان به خیر ـ چند بازیکن داریم که بلد باشند کرنر را درست بزند…چند تا بازیکن داریم که آن قدر اهل فوتبال باشند که برای خودشان سبکی اختراع کنند: دریبل زیدانی..پاس رونالدینیویی، دریبل بلانکویی و… اصلاً یکی بنشیند فیلم بازیهای لیگ برترمان را برش بزند تا ببینیم چند تا از شروع مجددهای دروازهبانهایمان نرفته توی اوت ـ یاد ریکاردو دروازهبان پرتغال و هانس یورگ بوت دروازهبان آلمان در بازی ردهبندی به خیر ـ چند تا از دروازهبانها و بازیکنانمان وقتی واقعاً مصدوماند زود از زمین بلند میشوند تا بازی فوتبال جریان پیدا کند نه آنکه منتظر باشند تا داور با آبنبات چوبی و خروسقندی راضیشان کند که «هی پسر! اینی که داری بازی میکنی فوتباله نه خالهبازی!»… اصلاً قبول! بازیکنان ما همگی رونالدو..چه میشد اگر از طرف همین برنامهها یک خبرنگار سمج میرفت سراغ تکتک بازیکنان اسمی ما ـ همانها که صدها میلیون پول میگیرند ـ و ازشان میپرسید از ۶۴ بازی جام جهانی چند تای آن را کامل دیدهاند؛ بعد برای آنکه مچشان باز شود چند تا پرسش فنی و حاشیهای از چند تا بازی میپرسید تا ببینیم این دوستان فوتبالیست رفتهاند درکه، پارتی بودهاند، مشغول مانیکور و پدیکور مو و ابرو و ناخن بودهاند، داشتند توی سفرهخانۀ سنتی فلانی قلیان چاق میکردند، در حال دید زدن کاتالوگ آخرین مدلهای بنز بوده، داشتهاند توی سربالایی جردن با X3 لایی و دستی میکشیده یا آنکه مثل یک بچه درسخوان رشتۀ فنی یا پزشکی که یک کتاب بالینی درسی دارد که با او همراه است، برای اینها هم دیدن فوتبالهای خارجی از نان شب هم واجبتر است…نه اینکه بنشینند فیفا ۲۰۱۰ بازی کنند با رفقا… بله! وظیفۀ بیرون کشیدن این افتضاحات بر عهدۀ مجید جلالی و امیر حاجرضایی است..آن هم در برنامهای موشکافانه و افشاگرانه تا مشخص شود فوتبالمان برکۀ آب راکد بوگندویی شده است که در آن به جای شاهماهی مشتی ماهی کیلکا زندگی میکنند. چه اشکالی دارد تصور کنیم شمای رسانۀ ملی، بیایی و در اقدامی قابل تقدیر یک سال نگذاری حاج رضایی و محصص و مجید جلالی بروند این باشگاه و اون باشگاه و معادل پولی که باشگاهها به اینها بابت مشاوره و مربیگری میدهند، تو بدهی ـ گیرم بشود یک میلیارد تومان در سال ـ و آنها را بنشانی تا در کنار عادل فردوسیپور حمیدرضا صدر و مزدک میرزایی و همۀ عشق فوتبالهایی که هر هشت ساعت یکبار یک عدد فوتبال با آب فراوان نوش جان میکنند، همۀ آرشیو فوتبال ما و کشورهای خارجی را رصد کنند و یک مستند فوتبالی دربیاورند دربارۀ همۀ فاجعههای در حال رخ دادن فوتبال ما در بُعد فنی.. نشان دهند، یک مشت بچهفوتبالیست که هنوز بلد نیستند درست بغل پا بزنند به مدد چشم و همچشمی مدیران دولتی و نیمهدولتی و با پول بیتالحال و نفت دارند خداتومان میگیرند ولی فقط به کار تنگ کردن عروق کرونری قلبهای مردمان ما میآیند و حرص دادن جوانان بیبضاعت ما…میدانم! وظیفۀ این جور کارها بر عهدۀ فدراسیون فوتبال است ..ای آقا! سخت نگیرید. در مملکتی که سپاه جاده میسازد، وزارت فرهنگ و ارشاد مستند دربارۀ سد کارون میسازد، هنرمند سیاستمدار میشود، روشنفکر فوتبالیست میشود، مسئولین مملکتیاش به کار تبیین تئوریهای فلسفی میافتند و…حالا اینجا رسانۀ ملی مستندی تحلیلی بسازد دربارۀ فوتبال ما..چه میشود مگر؟ حالا کو تا بسازد؟..حالا ساخت کو تا پخش شود..چه جوری پخش شود؟..بگذار سوبژکتیو یک چیزی بگوییم کو تا ابژکتیو شدن!
اصلاً قبول! دنیای فوتبال دنیای کثیف سرمایهداری و تبلیغات و مُد و فساد و…هزار کوفت و زهرماری دیگر است. خب کی باید برود از انگلستان مستند بیاورد که مثلاً وین رونی دیشب در کدام بار بدمستی کرده است..چه کسی باید به ما بفهماند در دعوای سِر آلکس فروگوسن با دیوید بکهام سر ویکتوریا زن دیوید، خوانندۀ گروه مضحک اسپایس گرل، چرا سِر آلکس عزیز دمپایی پرت میکنه طرف دیوید و اون رو به سمت در خروج راهنمایی میکنه..چه کسی باید قصۀ جان تری و وین بریج و کریم بن زما و فرانک ریبری و سیدنی گوو و .. را برای جوان ایرانی تصویر کند..اینها نه! مشکل پخش دارند! باز هم بیخیال میشویم…پس چه کسی باید به بینندۀ وطنی اثبات کند بازیکن متوسط الحالی مثل کریستیان رونالدو که در حد ایمان مبعلی هم استعداد ندارد، چطوری در حضور سزاری مانند لیونل مسی یکباره دو سال پیش میشود بهترین بازیکن جهان..چطور یکهو بازیکنان خوبی مثل رونالیدینو یا ریوالدو به آرامی محو میشوند، ولی بازیکن نیمهمتوسطی چون روبینیو ـ مثل سَلَفش دنیلسون ـ در سوء تفاهمی مشترک میان بیننده و گزارشگر و مربی و با دستاندازی بنگاههای تبلیغاتی و کارتلهای مد و تبلیغات تا حد رونالیدنیوی عزیز بالا میآیند ـ روبینیویی که در تیم مزخرف دونگا همهکاره باشد ـ مگر نه اینکه اینها همه فوت و فن اربابان سرمایه است و الا این بندگان خدا که در حد وسلی برازیلیای ما هم نیستند…خب! آن گوی، این میدان. خوی استکبارستیز ضدجهانیتان کجاست آقایان رسانهای…!
چه میشد اگر یک عده راه میافتادند و میرفتند آفریقای جنوبی و قرارداد میبستند با شرکتهای تصویربردار و چند تا دوربین خوب میخریدند و چند تا از این تصویربردارهای خلاق ما را میدادند آنجا شاگردی کنند تا کیفیت تصویربرداری ما برود بالا..حالا گیرم یکی دو میلیارد تومان هزینه میکردید چه میشد مگر…؟ اگر جام جهانی دانشگاه ورزشیها است، دانشکدۀ شما هم هست آقای رسانۀ ملی! نه!؟
کار سختی است ولی اگر سیاسی نشود و صادق باشید شدنی است. چه کاری؟..اینکه یک گروه میفرستادید دربیاورند چه جوری کشوری مثل آفریقای جنوبی که مشهور است مردمش بیشترین وقت خود را در تشییع جنازۀ همسایگانشان که از بیماری ایدز مردهاند میگذرانند، ناگهان در این کشوری که آپارتاید مخفی در آن جریان دارد، جام جهانی با زیرساختهای مورد نیاز برگزار میشود..یعنی ظرف پنج سال از نظر ساخت و ساز و کیفیت میرسند به مرزهایی از پیشرفت که جام جهانی در آن با حفظ ظاهر برگزار شود…حالا این را مقایسه کنیم با همین پنج سال اخیر خودمان ـ این پنج سال را گفتم چون گویا در همین پنج سال به همت دولتمردان ورزشدوست بودجۀ ورزش پنج برابر شده و در رأس سازمان تربیت بدنی مهندسی بود که علاقۀ وافر به ساخت و ساز داشت و میگویند چند برابر پیشینیانشان کارهای عمرانی کردهاند ـ تا ببینیم در همان برهۀ زمانی و بودجهای همان اندازه، حالا کمی کمتر، ما چه اندازه به حفظ ظاهرمان فکر کردهایم..چه اندازه ساخت و سازهایمان درست بوده..چند تا ورزشگاه فوتبال آبرومند ساختهایم که وقتی بازرسان AFC میآیند اینجا، عرق شرم بر پیشانیمان ننشیند و مجبور نباشیم با یک کیلو زعفران و خاویار و فرش دستباف سر و ته قضیه را هم بیاوریم..چند تا زمین فوتسال حرفهای ساختهایم تا با کمک آنها جام جهانی فوتسال برگزار کنیم به جای آنکه در علی آباد کتول ورزشگاه چهار هزار نفری بزنیم…!
دلم برای حمید معصومینژاد و کامران نجفزاده تنگ شد. حساب کنید آن معصومینژاد بندۀ خدا که در ایتالیا راه به راه میرفت به کاکا و سیدورف و مانند آن میچسبید و مدام یک پرسش تکراری را مطرح میکرد که «نظرتون دربارۀ فوتبال ایران چیه» و دستکم با کیفیت HD از این بازیکنان مصاحبه میگرفت و برای ما میفرستاد یا آن نجفزاده با آن گفتارهای ناب و سوژههای بکرش که در ایران و فرانسه برای ما در قاب دوربین مینشاند، باید آب خنک بخورند و بعد در مسابقات جام جهانی، ایرانی که ۷.۵ میلیون دلار پول پخش مسابقات را داده و از حواشی آن بیبهره است، هیچ خبرنگار حرفهای نداشته باشد..هیچکدام از عشق فوتبالهایش آنجا نباشند..تصورش ممکن است و اصلاً سخت نیست که انشاءا… در جام جهانی ۲۰۱۴ و به شرط حیات دو تا خبرنگار پخته با تصویربرداری زیباپسند و زیرک بروند و علاوه بر جام جهانی، کشور برزیل و مردمانش را رصد کنند و هر روز بهترین و جالبترین حواشی را از آنجا برای ما بفرستند. تصورش ممکن است و اصلاً میتواند سخت نباشد اگر امیر حاج رضایی و حمیدرضا صدر را ببرند آنجا تا در کنار عادل فرودسیپور کل مسابقات را یا دستکم بخشی از مسابقات را از آنجا برای ما تعریف کنند..تحلیل کنند…از همان جا همۀ تیمها را زیر نظر بگیرند و برای فوتبال رسانهای ما حرفها بزنند. تصورش سخت است و شاید هم ممکن که در برنامههای خبری پس از بازیها خبرنگار ورزشی رسانۀ ما ـ مثلا جواد مهدویِ حاشیهساز حاشیهپسند ـ باشد که از سرمربی شکستخوردۀ فلان تیم سؤالاتی بکند که آن سرمربی با لبخندی فوتوژنیک یا خشمی عیان خود را در برابر دوربینها رسوا کند. بله آقای اصغر پورمحمدی! میشود پولی داد هر اندازه زیاد، تا مصاحبهای اختصاصی با لیونل مسی، کاکا، مارادونا، لیپی، فورلان، دومنک، پلاتینی، بلاتر، کاپلو و…ترتیب داد..درست وقتی حذف شدند، وقتی شادند، وقتی جام را گرفتند…شما که پول میدهید برای سوسانو و یانگوم، خب اینجا هم پول خرج کنید…از الجزیره یاد بگیرید..از BBC …اگر سر کیسه را شل کنید، مطمئن باشید نیکلا آنلکا پیش از سارکوزی به شما میگفت چه گفته به دومنک خرافاتی…بعد شما..یعنی شبکۀ سوم، میشدید روییترز ..ازتان خبر نقل میکردند…حالا گیرم یکی دو میلیاردی هم خرج کنید..شما که اوستای پول درآوردنی. بعداً CD کامل این مصاحبهها را بده سروشسیما، ناقصش را هم با یکعالمه تبلیغات از شبکۀ خودت پخش کن..میدانی چقدر درآمدزایی دارد؟ شما که بلدید ۴ میلیارد خرج آشپزباشی کنید و ۱۶ میلیار تومان درآورید…تا کی میخواهید ساختههای دیگران را نشانمان بدهید. نمیشود فردوسیپورتان برود جلو و کاپلو را بگیرد به باد سؤال دربارۀ فوتبال انگلیس…یا مزدک به خونخواهی فوتبال ایتالیا برود سراغ لیپی؟ نمیشد بروید از بلاتر بپرسید اروپا چرا باید این همه نماینده در جام داشته باشد وقتی بیشترین تیمهای مرحلۀ یکچهارم نهایی آمریکایی هستند…میشد اگر بخواهید..اگر بساز بفروشی نکنید…یا بکنید ولی بساز بندازی نکنید..اگر بخواهید در جهان حضور داشته باشید، باید حضورتان را تحمیل کنید…نه این جوری…
البته این همه وقتی ممکن میشود، که شمای برنامۀ یک جهان، یک جام برادریات را ثابت کنی..چگونه؟:
مایۀ تاسف است در کشوری که صدها فارغالتحصیل رشتۀ طراحی صحنه و لباس سینمایی و سیمایی دارد و حتی رسانهاش برای خود دانشکده زده، این همه در زمینۀ صنایع دستی و هنرهای چندگانه مدعی است و خدا را هم در زمینۀ هنر بنده نیستیم و میگوییم «هنر نزد ایرانیان است و بس»!، طراحی دکور برنامههای رسانۀ ملی یکی از یکی بدتر و آماتوریتر است…واقعاً دکور برنامۀ یک جهان، یک جام و دکور دیگر برنامههای ورزشی مثل همین برنامۀ ۹۰ را کدام نخبهای به چنین گروههایی ـ که یحتمل دکور صدها برنامۀ دیگر با محتوایی متفاوت را طراحی کردهاند ـ سفارش داده است؛ چرا برای یک چنین برنامۀ مهم و توی چشمی سراغ همان نامهای آشنای گرانقیمت نرویم..برادر! شما که هر چه خرج کنی با تبلیغات اول و وسط بالا و پایین و فیها خالدون مسابقات پولش را درمیآوری پس احترام به بصائر مخاطبان چه میشود؟ برنامۀ گلبرگ که نشان ملت نمیدهید…
شاید باید هر سال در موعد پخش مسابقات جام جهانی دعا کنیم این مسابقات در نیمکرۀجنوبی برگزار شود..دستکم آنجا در خرداد و تیر، آبان و آذر است و خب مردم هم لباس گرم میپوشند و ما نیز مسابقات را با کمترین دور آهسته و تکرار صحنۀ گل میبینیم…امسال که حسابی اعصابمان سر جایش بود. ولی خیلی خوب میشد یکی از دوستان فیروزه مینشست و از دایره زنگی کل صحنههای ممیزی شده را بیرون میکشید و بعد نشانمان میداد تا ببینیم چه اندازه از صحنههای حذفشده واقعاً حذفیدنی بودند و چه اندازهشان حاصل کجسلیقگی..مانند اتفاقی که در لحظۀ اهدای جام قهرمانی باشگاههای اروپا افتاد..که اصل لحظۀ این نوع تورنمنتها یعنی بالا بردن جام ممیزی شد و البته عادل فرودسیپور در یکی دیگر از زیرکیها و همراهیهای جاودانهاش با ما مردمان عصبیشدۀ معترض با پوزخندی آن جملۀ معروف را گفت:
«حالا جام رو…حتما بالا برده دیگه»
امیدواریم آقایان در جام جهانی برزیل در سال ۲۰۱۴ ـ که خب کشورِ در کل رقصانی است و آدمهایش عمدتاً سامبا روی ویبره هستند ـ با اندکی گشادهنظری به ممیزی بپردازند؛ مانند همین که امسال رخ داد. باور کنید آن قدر آدرنالین خونها از فرط هیجان بالاست که تستوسترون و پروژسترون و اعضای دیگر بدن جرأت هیچ نوع خودنمایی ندارند…دین مرم به باد نمیرود ناظر پخش عزیز!
در راستای تخریب زیباییشناسی برنامهها در کسری از ثانیه طراح لوگو یا نشان برنامۀ یک جهان یک جام نیز همکاری فرموده بودند و در اقدامی جالب با الهام گرفتن ـ بهتر است بگوییم «رونوشت برابر اصل» ـ از نشان شرکت مخابرات، نشان برنامه را طراحی کرده بودند تا بار دیگر بفهیم چرا عادل فرودسیپور هر هفته در برنامهاش از مردم میخواهد برایاش لوگوی نود جدید بفرستند…چرا هنوز رسانهمان حالش آن قدرها که ما میخواهیم خوب نیست…در کشوری که به تعداد کل انگشتان دست و پاهایمان گرافیست مشهور و معتبر ریخته و چند برابر این شاگرد دارند، خیلی دوست داریم نام گرافیست و طراح لوگو ـ یا نامواره ـ برنامۀ یک جهان، یک جام را بدانیم تا بدهیم شناسنامه کاریاش استخراج شود… حالا اینها هیچ! این قصۀ پیشبینی نتیجۀ مسابقه تا دقیقۀ هشتاد چه بود؟ آن التماسهای مهوّع رضا جاودانی که مردم بیایید مانند آرش و رستم دستان رکورد بشکنید و حماسه بیافرینید تا رکورد اساماسهای دریافتیمان برود بالای ۲.۵۰۰.۰۰۰ که ما هم به ده،بیست نفر از شما پلاسمای آن شرکت کرهای را که در مجمع عمومی سازمان ملل به برنامۀ هستهایمان رای منفی داد بهتان بدهیم، واقعا شوی مضحکی بود…جمع کنید کاسه گدایی تان را…!
***
همۀ اینها میشد اگر…
ای آقا! یک سفرۀ نفتی افتاده همه دور آن نشستهایم، حالا چرا شما هی اصرار داری اون گوشۀ سفره رو بکشی طرف خودت! یا صف رو به هم بزنی!
این همه که گفته شد نبود مگر در راستای درک این مهم که رسانۀ ملی دانشگاه بزرگ است و عیون حکومت اسلامی…و الا ما را چه کار به جام بزرگان..جام جهانی
۲۲ تیر ۱۳۸۹ | ۲۲:۰۰
با سلام . هیچ چیز از قلم نیفتاده بود… فقط همین
۲۳ تیر ۱۳۸۹ | ۰۶:۲۹
یک نفس تا آخر خواندم
عالی حق مطلب رو ادا کرده بودی
مرسی