فیروزه

 
 

از تمام کتاب‌های جان بنویل نفرت دارم

گفت‌و‌گو با جان بنویل برنده جایزه بوکر ۲۰۰۵

پدر «جان بنویل» (John Banville) در گاراژ کار می‌کرد و مادرش خانه‌دار بود. برادر بزرگ‌ترش رمان می‌نویسد همین‌طور خواهرش. او سال ۱۹۴۵ در وکسفورد ایرلند به دنیا آمد. در مدرسهٔ برادران مسیحی درس خواند. مدتی برای یک شرکت هواپیمایی کار می‌کرد و در خلال همین کار به سفرهای زیادی رفت. سال‌های ۶۸ و ۶۹ را در امریکا گذراند و همان‌جا با همسرش آشنا شد. بعد از بازگشت به ایرلند ابتدا در «آیریش پرس» و بعد برای «آیریش تایمز» و «نیویورک ریویو» کار کرده است. در سال ۲۰۰۵ برای رمان «دریا» برندهٔ جایزه بوکر شد و چند سالی می‌شود با نام مستعار «بنجامین بلک» داستان‌های جنایی می‌نویسد. رمان «دریا»ی او را «اسدالله امرایی» به فارسی ترجمه و نشر افق آن را منتشر کرده است. این کتاب با استقبال خوب مخاطبان ایرانی مواجه شده و اکنون در آستانهٔ چاپ سوم است.

برنده شدن جایزه بوکر بعد از این همه مدت نویسندگی چه حسی داشت؟

جایزه بوکر تأثیر شگفت آوری دارد: کتابی که در حالت عادی پنج،شش هزار نسخه جلد گالینگور قرار است فروش کند،مثل دریا، تا هفتاد و پنج هزار یا صد هزار نسخه می‌فروشد. البته هیچ کس این را نشانهٔ قوت اثر به شمار نمی‌آورد. اگر پنج داور مختلف آنجا بود حتماً شش اثر متفاوت در فهرست نامزدهای نهایی قرار می‌گرفت. ولی بردن این جایزه خیلی لذت‌بخش بود. یک سوپرایز بزرگ. یک خوشحالی عظیم. من یکبار چیزی گفتم که جامعه ادبی لندن را حسابی عصبانی کرد. توی یک مصاحبه، درست بعد از گرفتن جایزه گفتم خوشحالم می‌بینم یک کار هنری جایزه بوکر را برای چیزی متفاوت می‌برد.

کار هنری به عنوان چیزی در مقابل کار عامه پسند؟

بله. جایزه بوکر و کلاً جایزه‌های ادبی برای کارهای متوسط است. باید هم همین‌طور باشد. جایزه بوکر جایزه‌ای است که می‌خواهد مردم را علاقه‌مند به داستان نگه دارد، به خریدن داستان. اگر آن‌ها جایزه را هر سال به امثال کار های من بدهند به سرعت از بین خواهند رفت. پس بهتر است جایزه به کتاب‌هایی تعلق بگیرد بزرگ با نام‌هایی بزرگ که حسابی فروش خواهند کرد.

عجیب نبود رمانی که با آن برنده بوکر شدید دریا بود نه «کتاب نشانه»، نامزد جایزه در ۱۹۸۹؟

خوب چرا. «کتاب نشانه» باید برنده می‌شد، «غیر قابل لمس» [۱۹۹۷] واقعاً یک کتاب بوکری بود ولی حتی نامزد هم نشد.

آیا تصادفی بود که درست پس از برنده شدن بوکر شما شروع کردید با نام مستعار بنویسید؟

خوب من این کار را نکردم. می‌دانید، من دریا را در سپتامبر ۲۰۰۴ تمام کردم و در مارس ۲۰۰۵ شروع کردم به نوشتن کریستین فالس با نام مستعار بنجامین بلک. در سپتامبر ۲۰۰۵ روزی که نامزدهای جایزه منتشر شدند نمایندهٔ من توانسته بود نوشته‌ها را به ناشر حسابی ذوق‌زده من تحویل دهد.

خیلی سریع بوده. شما همیشه این قدر سریع کار نمی‌کنید. بنجامین بلک واقعاً تند می‌نویسد!

من هیچ وقت این طوری ننوشته بودم. مارس ۲۰۰۵ رفتم ایتالیا برای اینکه پیش یکی از دوستانم بمانم. او اتاقی به من داد. و صبح یک دوشنبه من نشستم به فکر کردن. نمی دانم باز هم می‌توانم این کار را بکنم یا نه، ولی به هر حال تا موقع ناهار من هزار و پانصد کلمه نوشته بودم. چیزی که برای جان بنویل بی‌سابقه بود. اگر به عنوان جان بنویل هفته‌ای هزار و پانصد کلمه می‌نوشتم، خیلی خوب می‌شد. مهارت این نوع نوشتن را در خودم کشف کردم.

در ایتالیا، روزی که هزار و پانصد کلمه نوشتید متوجه شدید جان بنویل نیست که می نویسد؟

خوب، وقتی من به عنوان جان بنویل می‌نویسم با خودنویس می‌نویسم و بعد به کامپیوتر منتقل می‌کنم. نوشتن «کریستین فالس» را هم همین‌طور شروع کردم ولی خوب این خیلی کند بود و من دست نگه داشتم. نوشتن به عنوان بنجامین بلک چیزی میان نوشتن برای نیوورک ریویو و نوشتن کتاب‌های جان بنویل بود. یک کار حرفه‌ای. کاری که کاملاً به آن افتخار می‌کنم و برایم بسیار مفرح بود؛ خب راستش کمی مفرح و پر از احساس رضایت‌مندی. من به این کتاب‌ها افتخار می‌کنم. افتخار به عنوان یک هنرمند. در حالی که از تمام کتاب‌های جان بنویل نفرت و بیزاری دارم. واقعاً از آن‌ها بدم می‌آید. آن‌ها از کارهای دیگران بهترند ولی برای من به اندازهٔ کافی خوب نیستند.

کی تصمیم گرفتید از اسم مستعار استفاده کنید.

از وقتی شروع کردم می‌دانستم می‌خواهم از اسم مستعار استفاده کنم. یک اسم مستعار آشکار. من نمی‌خواستم پشت آن پنهان شوم. تنها می‌خواستم مخاطب بداند این کار از جنس دیگری است. همین است که این کار از جنس شوخی‌های ادبی پست مدرن نیست.

چطور شد که اسم بنجامین بلک را اتنخاب کردید؟

اولین کارهای من ـ که شکر خدا هیچ‌کس آنها را نخوانده ـ شخصیتی داشتند به اسم بنجامین وایت. من می‌خواستم از همین بنجامین وایت استفاده کنم ولی ناشرم گفت ما فکر می‌کنیم بلک بهتر باشد. بهتر به نظر می‌رسد. این اسم صدر فهرست خرید کتابخانه‌ها قرار می‌گیرد، فهرست‌هایی که بر اساس الفباست. با مزه است، روزی دیگر بسته‌ای از طرف ناشر برایم فرستاده شده بود که آدرس بنجامین بلک رویش درج شده بود و مجبور شدم رسید پستی را به اسم بنجامین بلک امضا کنم. من با بنجامین بلک کلی تفریح کردم و باید هزینه‌های آن را بپردازم. من یک ایرلندی‌ام و به همین دلیل آنچه انجام می‌دهم اشتباه است.