فیروزه

 
 

گونه‌شناسی شخصیت روحانی در سینمای ایران

محمدحسین سرانجام

به بهانهٔ فیلم طلا و مس

هرگاه با یک شخصیت در اثری داستانی یا سینمایی روبه‌رو می‌شویم، ناخودآگاه این سؤال در ذهن ما شکل می‌گیرد که تا چه اندازه توانسته‌است شخصیت مورد نظر را درست نشان بدهد؟ یا شخصیت این داستان یا فیلم چقدر واقعی است؟ هر کدام از ما معیارهایی را در نظر داریم که شخصیت را با آن‌ها می‌سنجیم. معیارهایی که با تجربه‌های گوناگون برخورد با آن تیپ شخصیت در زندگی و اطراف ما به تدریج شکل‌گرفته‌اند و پایه و اساس قضاوت ما را درباره داستان یا فیلم تشکیل می‌دهند. این تصویر ذهنی در توده‌های هر ملت و قومی با توجه به فرهنگ همان ملت، تقریبا شکل یکسانی به خود می‌گیرد. به عبارت دیگر هر ملت و فرهنگی از یک الگو واحد برای هر تیپ شخصیت پیروی می‌کند.

الگوی واحد شخصیت روحانی در جهان شرق بسیار به کهن‌الگوی «پیر فرزانه» که از سوی اسطوره‌شناسان معرفی می‌شود، نزدیک است. حکیم خردمندی که در لحظه‌های حساس با پندها و حکمت‌های ناب، قهرمان قصه را از جهل و سرگردانی نجات می‌دهد و راه پیروزی بر دشمن و همچنین بر نفس را به او می‌آموزد. به سختی می‌توان فیلمی رزمی از شرق آسیا پیدا کرد که نشانی از پیر فرزانه در آن نباشد. پیر فرزانه معمولاً در بالاترین سطح خودسازی، تسلط بر نفس، هماهنگی با طبیعت و نیز هنرهای رزمی قرار دارد. شخصیتی صبور، دوراندیش و آگاه به اسرار به‌جا مانده از دوران باستان.

اما آنچه ما از یک روحانی در ذهن داریم قدری با این کهن‌الگو متفاوت است. پهلوانان و جوانمردان ما با همه تجربه و حکمتی که در طول راه به‌دست می‌آورند هرگز به عنوان شخصیت روحانی در نظر نمی‌آیند. پوریای ولی‌ها و رستم‌ها همچنان نیازمند هدایت کسانی هستند که شاید خود سهمی از زور بازو و جنگاوری نداشته‌ باشند. الگوی روحانی در فرهنگ ما بیش از آن که با طبیعت هماهنگ باشد، به دین و آئین منتسب است و با عالم بالا ارتباط دارد. از موبدانی که در ارتفاعات البرز کاوه را تربیت می‌کنند گرفته تا عارف واصلی که در روستایی دورافتاده در کنار عمل به شریعت طی طریقت می‌کند و حکمت‌های ناب او روشنگر راه مریدان و مرجع حل اختلاف اهالی روستا است.

هرکدام از سینماگران ما که شخصیت روحانی را به تصویر کشیده‌اند، در واقع به تفاوت نمونه‌های پیرامونی خود با الگوی ذهنی‌شان واکنش نشان داده‌اند. آن‌ها یک یا دو ارزش خاص از الگوی روحانی ذهنی‌شان را بزرگ کرده و شخصیت داستان را به خاطر دوری یا نزدیکی به آن ارزش، تحسین یا تقبیح کرده‌اند. غافل از اینکه الگوی روحانی شخصیتی تک‌بعدی نیست و در نتیجه عموم افراد جامعه انتظارات متفاوتی از روحانی دارند.

برای نمونه در فیلم «پا برهنه در بهشت» ساخته بهرام توکلی، بر آخرت‌طلبی به جای دنیاطلبی و خدمت به دردمندان به عنوان عبادت و راه تعالی تأکید می‌شود. در این فیلم هومن سیدی نقش طلبه‌ای را بازی می‌کند که به دنبال رؤیایی مکاشفه‌گونه، پا به قرنطینه بیماران مبتلا به ایدز می‌گذارد تا به گفته خود زندگی‌اش را به عنوان یک روحانی شروع کند. اما چیزی که او را به این مقام می‌رساند، برخلاف تلقی رایج، بیان احکام یا انجام مراسم‌ها و عبادات نیست. همه او را روحانی خطاب می‌کنند ولی حتی لباس روحانیت بر تن ندارد و تنها نشانه طلبگی او عکسی با پیراهن سفید یقه شیخی است و عبایی که با آن آتش بیمار خودسوزی کرده را خاموش می‌کند. شخصیت یحیی به جای آنکه از الگوی روحانی در فرهنگ ما پیروی کند، بیشتر به میسیونرها و راهب‌های مسیحی شباهت دارد که مسیر فیض خداوند را با گذر از میان رنج و مصیبت انسان و عشق به هم‌نوع تعریف می‌کنند. یحیی درست همانند کشیشان اعتراف‌نیوش، پای درددل‌های بیمارانی می‌نشیند که تصور رایج و تصریح شده از سوی برخی شخصیت‌های فیلم، گناهکار بودن آن‌ها است. تا به این ترتیب از بار گناهان آن‌ها کاسته شود و مورد آمرزش قرارگیرند و آخرین روزهای عمر را با آرامش خاطر سپری کنند. حتی برخی از بیماران با صراحت به یحیی می‌گویند: «گوش کنی خوبه، گوش کنی خیلی بهتره.»

از سویی دیگر در بسیاری از فیلم‌ها و حتی مجموعه‌های تلویزیونی شخصیت روحانی تنها در حد تیپ متولی برگزاری آیین‌های مذهبی و رسمی ظاهر می‌شود. روحانی در نقش امام جماعت؛ روحانی در نقش واعظ منبری و روضه‌خوان؛ روحانی در نقش جاری کننده صیغه ازدواج؛ بدون آنکه حضور و کلام او صرف نظر از رسمیت بخشیدن به مراسم، تأثیری بر شخصیت‌های داستان یا مخاطب اثر بگذارد. در این گونه نقش‌ها شخصیت یک روحانی در حد یک کاهن یا شمن تقلیل داده می‌شود و همان کارکردی را پیدا می‌کند که کاهن‌ها در میان اقوام گذشته و شمن‌ها در میان سرخپوستان داشته‌اند.

در برخی دیگر از فیلم‌ها ساده‌زیستی و از دل مردم بودن روحانی بزرگ‌نمایی می‌شود. ممکن است روحانی از راه گچ‌بری زندگی خود را بگذراند (مانند روحانی هم‌اتاقی رضا مارمولک در بیمارستان) یا کشاورزی ساده (شخصیت اصلی فیلم او) باشد. او تافته‌ای جدا بافته نیست، درد مردم را با تمام وجود می‌فهمد و همواره برای حل مشکلات و نه تسکین درد آن‌ها حاضر است. با این حال تأکید بر از جنس مردم بودن گاه به ارائه تصویری ناآشنا به زندگی شهری، ساده (مانند روحانی فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک) و یا حتی ساده‌لوح و امّل می‌انجامد.

و یا در برخی آثار هنری اعم از شعر، داستان و یا فیلم، از ریاکاری و دنیاطلبی شخصیت‌های روحانی و منتسب به دین شکوه می‌شود. در واقع ریشهٔ این گلایه را باید در آموزه‌های قرآنی جست‌وجو کرد که تحریف کلام خدا و سوء استفاده از جایگاه دین را مایه استحقاق عذاب مِهین می‌شمارد. اما همواره باید به یاد داشت همان اندازه که انکار این پدیده کاری اشتباه است، تعمیم این تصویر به همه روحانیان نیز خلاف واقع و جفا در حق کسانی است که جز از خدا نمی‌ترسند و جز او پناهی ندارند.

در حقیقت انتظار جامعهٔ ما از یک روحانی بسیار بالاتر از این‌ها است و هیچ یک از این تصاویر به تنهایی الگوی روحانی در فرهنگ ما را به طور کامل بازسازی نمی‌کند. هر کدام حظی از واقعیت را دارد ولی ناقص و شاید بتوان با کنار هم قراردادن آن‌ها به الگوی ذهنی واحد نزدیک شد. شخصیتی خردمند، عالم، پرهیزگار، متواضع در مقابل مستضعفان و استوار در برابر زورگویان، کسی که از میان مردم است و از جایگاه دینی خود برای رسیدن به منافع دنیایی سوء استفاده نمی‌کند و …. هر چند چنین تصویری در نگاه اول تصنعی و غیرواقعی به نظر می‌آید ولی علی رغم همه دشواری‌هایش، همواره در هر عصری می‌توان نمونه‌هایی برای آن یافت. گذشته از این، با مراجعه به آثار گوناگون هنری درمی‌یابیم هرجا خرده‌ای به یک شخصیت روحانی گرفته شده، به تصور دوری از این الگو بوده‌است.

نکتهٔ حایز اهمیت در اینجا، نحوهٔ شکل‌گیری این الگو در فرهنگ ما و منشأ آن است که به تحقیقی وسیع و همه‌جانبه نیاز دارد و از توان این نوشته خارج است. اما به نظر می‌رسد سیرهٔ علمای راستین و حکایت‌هایی که کمابیش از زندگی آنان نقل شده ‌است در این ماجرا بی‌تأثیر نباشد. سبک زندگی‌ای که آنان به تأسی از ائمه اطهار علیهم السلام در پیش گرفتند و گاه همچون شهیدان اول و دوم جان خود را بر سر آن گذاشتند.



comment feed یک پاسخ به ”گونه‌شناسی شخصیت روحانی در سینمای ایران“

  1. سید احمد بطحایی

    سلام
    در جلسه‌ای که مورخ ۶خرداد در سالن همایش‌های دفتر تبلیغات این فیلم نمایش و مورد نقد و بررسی قرار گرفت سؤالات زیادی پرسیده شد که با خنده و تأسف فرهیختگان جلسه مواجه شد. از جمله این اشکالات شما!
    آخه حسین جان نشستی تو اتاقت و مدام میگی این تصویر کامل نبود و اون تصویر ناقص بود و فلان فیلم چهره دقیقی نشان نداد و بیسار و بهمان؟
    این را بدان بنده اگر بیشتر از شما این فیلم را ناقص ندانم کم‌تر نمی‌دانم؛ ولی از بیرون گود مدام عیب و ایراد نمی‌گیرم. شما اگر خیلی نگران هستی و در عین حال چهره – حداقل – کامل‌تری از روحانیت می‌شناسی بیا این گوی و این هم میدان!
    بنده خدا – منوچهر محمدی – را در این چند سال ……. نموده‌اید و هیچ کاری در حد و حتی نزدیک کارهای ایشان ارائه نداده‌اید. به قول مرحوم آخوند: فتدبر جیدا!