در چند سال اخیر و مشخصاً در دوران ریاست جمهوری جرج بوش فیلمهای زیادی دربارهٔ جنگ عراق و افغانستان و کلاً بحران خاورمیانه ساخته شدند، اما اغلب آنها به رغم رویکرد ضدجنگشان نه تنها از سطح آثاری شعاری و معمولی فراتر نرفتند، بلکه در گیشه هم با شکستهای سنگینی روبهرو شدند و نتوانستند مخاطبان زیادی برای خود دست و پا کنند. در درهٔ الاه (پل هگیس)، قابل انتشار (برایان دی پالما)، قلمرو پادشاهی (پیتر برگ)، استرداد (گاوین هود)، شیرها در کمین برهها (رابرت درفورد) و خانه شجاعان (ایروین وینکلر) مهمترین آثار این جریان سینمایی بودند که گرچه داستانها و ساختارهای متفاوتی داشتند اما در بطن خود تابع رویکرد واحدی بودند و به همین دلیل آثاری به شدت تکراری جلوه میکردند. عذاب الیم داستان به ظاهر سادهای دارد و سرگذشت یک گروه آمریکایی خنثی کننده بمب در عراق اشغال شده را به تصویر میکشد که به دلیل اقتضای شغلشان روزها و شبهای پر تب و تابی را میگذرانند و هر روز که میگذرد بیشتر از گذشته با زندگیهای عادی و آرام خود در آمریکا فاصله میگیرند.
اما کاترین بیگلو کارگردان ۵۹ ساله آمریکایی، در این فیلم برخلاف مردان فیلمسازی همچون هگیس و دیپالما و برگ و دیگران داستان تأثیرگذار خود درباره حال و روز سربازان آمریکایی در عراق را به دور از احساسات گراییها و شعارپردازیهای مرسوم تعریف میکند و انسجام روایت و یکدستی لحن فیلمش را فدای حرفهای دهان پرکنهای معمول در اینگونه فیلمها نمیکند. هستند کسانی که با استناد به تاریخ سینما معتقدند بهترین فیلمهای جنگی در سالهایی ساخته شدهاند که جنگها به پایان رسیدهاند اما عذب الیم میتواند این عقیده را به چالش بکشد و تعمیم ناپذیری آن را اثبات کند. فیلم خانم بیلگو با اینکه تنها قریب به ۲۰ میلیون دلار فروش کرده اما جان تازهای به جریان فیلمهای ضد جنگ چند سال اخیر دمیده است و بعد از کسب اسکارهای غیرمنتظره در مراسم امسال آکادمی علوم و هنرهای سینمایی میتواند زمینهساز تولید موج جدیدی از این گونه فیلمها شود.
حقیقتاً کسی تصور نمیکرد عذاب الیم در قامت فیلمی مستقل و البته کمهزینه و بدون حضور ستارههای محبوب بازیگری بتواند بعد از موفقیت در جشنوارهها و فستیوالهای ونیز و بفتا غول بزرگی مانند آواتار را شکست دهد؛ آن هم در مصاف بر سر کسب جایزه خوش و آب رنگی مثل اسکار که سابقه و پیشینهٔ مشخصی در تحویل گرفتن فیلمهای به تمام معنا هالیوودی داشته و اگر به فیلمی مانند میلیونر زاغه نشین هم جایزه داده اصلیترین دلیلش وجود مؤلفههای هالیوودی پررنگ آن فیلم بالیوودی بوده است. رمز موفقیت عذاب الیم از یک طرف به کیفیت خود فیلم و ساختار منسجم آن برمیگردد. خود بیگلو در مورد فیلمش گفته است: (به نظر من هر فیلمی باید فرصتی برای تجربه کردن به تماشاگر بدهد. اگر واقعاً میخواهید دامنهٔ رسانهٔ سینما را گسترش دهید باید تجربهای به تماشاگر فیلم عطا کنید که در جای دیگری نتواند آن را به دست بیاورد. در محفظهٔ رنج سعی کردم به همین راه بروم و تماشاگر را مانند یکی از شخصیتهای فیلم در دل صحنهها قرار دهم). بیگلو با تبعیت از همین رویکرد و استفادهٔ هوشمندانه از ایدههای کارگردانی به خصوص دوربین روی دست و تماشاگر را با التهابی که گریبانگیر گروه خنثی کننده بمب است درگیر کرده و وی را مجبور میکند تا خواسته یا ناخواسته با با شخصیتها همذات پنداری کند. با این تفاوت که مثلاً برخلاف دی پالما در قابل انتشار در استفاده از شیوههای مستندنگاری اغراق نمیکند و از سوی دیگر با شخصیت پردازی ملموس و جزئینگر کاری میکند تا روند تحول شخصیتها غیر منتظره و تصنعی از کار درنیاید. به همین دلیل تماشاگران در مواجهه با این فیلم چه موافق مسئله پیچیده جنگ عراق باشند و چه سودای مخالفت با آن را در سر داشته باشند تحت تأثیر صداقت سازندگان قرار میگیرند و ارزشهای سینمایی آن را میستایند.
از سوی دیگر فارغ از نقاط قوت خود فیلم موفقیت عذاب الیم را میتوان تابع شرایطی دانست این روزها بر فضای کلی هالیوود سایه انداخته و احتمالاً انتخابهای منتقدان و همینطور اعضای آکادمی اسکار را متأثر کرده است. در این شرایط که روی کار آمدن اوباما و بحران اقتصادی اخیر هم در شکلگیری آن بیتأثیر نبودهاند آثار انتقادی و اعتراضی بیش از آنچه در سالهای گذشته مرسوم بود است تحویل گرفته میشوند و وضعیت به سمتی سوق پیدا میکند که عامه منتقدان و ریوینویسان حتی به فیلمهای کاملاً نخبهپسندی مانند وندی و لوسی هم روی خوش نشان میدهند. درست در چنین شرایطی است که اعضای آکادمی اسکار به شکلی کاملاً غیرمنتظره عذاب الیم را تحویل میگیرند و جوایز بیشماری نصیبش میکنند و در مقابل فیلم پرهزینه، پرفروش و به تمام معنا هالیوودی آواتار را نقره داغ میکنند تا گرایش و رویکرد متفاوت خود در سالها و ماههای اخیر را بیش از گذشته به رخ بکشند.
۱۰ آذر ۱۳۸۹ | ۱۴:۰۲
سلام، رفیف شما جداً فکر می کنی هارت لاکر فیلم ضدّ جنگه؟…….