میان فیلمهایی که در چند سال اخیر از شخصیتهای روحانی برای گسترش طرح داستانی خود استفاده کردهاند اشتراکات جالبی وجود دارد که مرور آنها میتواند در جریانشناسی این گونه فیلمها در تاریخ سینمای ایران به نتایج جالبی منتهی شود. زیر نور ماه، خیلی دور خیلی نزدیک، مارمولک، استشهادی برای خدا، او، اخراجیهای یک و دو و اخیراً طلا و مس و لطفاً مزاحم نشوید مهمترین فیلمهایی هستند که در این چند سال در اصل و فرع ساختار روایی خود سهمی به شخصیت های روحانی اختصاص داده اند تا به نوعی با بهره گیری از جاذبههای ظاهری این شخصیتها امتیاز ویژهای برای خود دست و پا کنند. فارغ از آثار مبتذلی مانند مجموعهٔ اخراجیها که از اغلب عناصر داستانیاش از جمله حاج آقای داستان استفادهای کاملاً ابزاری میکند در بقیهٔ فیلمها با روحانیونی مواجهیم که عموماً اصالتی شهرستانی دارند و جزء قشر روحانیون حاشیه نشین جامعه به حساب میآیند. این شخصیتها از طلبهٔ ساده و جوان زیر نور ماه، مسافر بین راهی خوش مشرب خیلی دور خیلی نزدیک، مبلغ شوخ و خانواده دوست استشهادی برای خدا، روحانی سنتی و تا حدی نامتعارف او گرفته تا اخیراً طلبههای مهاجر فیلم طلا و مس و اپیزود دوم لطفاً مزاحم نشوید همگی افرادی متعلق به بافت سنتی جامعه هستند و بعضاً فارسی را با لهجههایی مانند آذری یا مشهدی صحبت میکنند. در این میان تنها در سکانسهای ابتدایی مارمولک با یک روحانی به ظاهر شهری مواجه هستیم که البته او هم در رفتار و منش بیش از آنکه به روحانیون شهرنشین شبیه باشد یادآور طلبههای حاشیه نشین است.
به علاوه شخصیتهای روحانی در تمامی این فیلمها غالباً افرادی ساده، کم اطلاع و فارغ از مسائل سیاسی و اجتماعی روز هستند و سطح تفکرشان از حد مسائل پیش پا افتادهٔ حوزوی و مسائل و مناسک شرعی و عرفی فراتر نمیرود. در طلا و مس که در جشنوارهٔ فجر امسال هم مورد تقدیر مسئولان برگزاری قرار گرفت و جدیدترین فیلم از این سری آثار به حساب میآید با طلبهٔ جوان و سادهدلی مواجهیم که برای ادامهٔ تحصیل همراه خانواده و فرزندان از اطراف مشهد راهی کلان شهر تهران شده است اما با مشکلات جدیدی که پیش پایش قرار میگیرد زندگیاش دستخوش بحران میشود. در اپیزود دوم لطفاً مزاحم نشوید هم با یک روحانی شهرستانی دیگر مواجه هستیم که به تازگی در تهران یک دفتر عقد و ازدواج باز کرده است و به دلیل سرقت کیف حاوی پول و مدارکی که به زوجی جوان تعلق دارد مجبور میشود با سارقی خردهپا سر و کله بزند.
فارغ از بحثهای ساختاری و روایی در مورد هر یک از این فیلمها تشابه مضمونی و داستانی آنها نکتهای است که در وهلهٔ اول تا اندازهای جلب نظر میکند چرا که رویکرد تکبعدی این فیلمها را میتوان واکنشی هر چند ناخودآگاه به منزلت آسیب دیدهٔ فعلی روحانیون در بستر جامعهٔ ایرانی ارزیابی کرد. این فیلمها در مواجهه با مقولهٔ روحانیت با رجوع به قشر سنتی که نسبت به قشر سیاسی و حکومتی از اعتبار نسبی بیشتری برخوردارند سعی میکنند علاوه بر ترمیم وجههٔ آسیب دیدهٔ روحانیون چهرهٔ جدیدی از آنها پیش روی مخاطبان قرار دهند. به همین دلیل در این فیلمها روحانیون عموماً انسانهایی ساده و صمیمی به تصویر کشیده میشوند که خلق و خویی پسندیده دارند و رویکردهای حداقلی نسبت به مقولهٔ دین را نمایندگی میکنند. چنین رویکردی در فیلمهای مذکور گرچه در نمونههای اولیه با جذابیتهای خاصی همراه بود اما در نمونههای متأخر به دام تکرار افتاده است و مانند سابق مخاطب را جلب نمیکند. از این رو فیلمهای جدیدی که در جشنوارهٔ امسال به نمایش درآمدند صرفاً وامدار نمایش صحنههایی تماشایی از زندگی خانوادگی یک طلبهٔ جوان (طلا و مس) و خلق یک کمدی موقعیت (لطفاً مزاحم نشوید) باقی ماندند و در مضمون و درونمایهٔ کلی از تکرار مکررات فراتر نرفتند.