فیروزه

 
 

برف‌بازی

برگ را
از درخت
پیراهن آبی ام را
از بند رخت
جدا کرد
آخرین باد پاییزی

آه
سایهٔ عزیز
می‌دانی
در روزهای ابری چقدر تنها می‌شوم.

پروانه
از گلی به گلی
باد
از درختی به درختی
من
از کوچه‌ای به کوچه‌ای
تا…

غرق می‌شود فانوس
در تاریکی شب
ماه در پشت ابرها می‌گرید

زنبورِ جوان
سرگردان
در میان گل‌های نوشکفتهٔ قالی.

برف‌بازی آسمان وزمین
آدم‌برفی‌ها
آدم‌برفی‌ها

ازچاه بیرون می‌آید
به چاله می‌افتد
این ماه ولگرد