فیروزه

 
 

قصهٔ پریان

میروسلاو هولوباو خودش یک خانه ساخت،
پی‌اش را،
سنگ‌هایش را،
دیوارهایش را،
سقف بالا سرش را،
دود و دودکشش را،
چشم‌انداز از پنجره‌اش را،

او خودش یک باغ را ایجاد کرد،
پرچینش را،
آویشنش را،
کرم خاکی‌اش را،
ژالهٔ شبانگاهش را،

او سهمش را از آسمان برید.

و باغ را در این آسمان پوشاند،
و خانه را در باغ،
و همهٔ اینها را در دستمالی جمع کرد،

و یبرون رفت
تنها مثل یک روباه قطبی
در سرمای
باران
بی‌پایان
در جهان.

❋ ❋ ❋

میروسلاو هولوباما این که:

Miroslav Holub

میروسلاو هولوب (۱۹۹۸- ۱۹۲۳)، شاعر «چک»، هنوز یکی از محبوب‌ترین شاعران جهان است. گواه این ادعا، استقبال گرمی است که منتقدان و مخاطبان شعر، از آخرین مجموعه‌ای که از شعرهای او در سال جاری منتشر شده است. دقت در جزئیات (که با جزئی‌نگری متداول و -‌متأسفم که می‌گویم‌- مبتذل، تفاوتی اساسی دارد) روایت‌های او را بسیار جذاب می‌کند. شاید یکی از دلایل این دقیق بودن، تخصصش در «ایمنی شناسی» (ایمنیولوژی) باشد. او حرفه‌اش را کار علمی می دانست و شاعری را یک تفنن. در گفت‌و‌گویی با استفن استپانچف (در «نیو لیدر») هولوب اظهار می‌کند که «اتحادیهٔ نویسندگان چک» به او پیشنهاد کرده بودند که به او حقوقی معادل کار علمی‌اش بپردازند به شرط این‌که برای دو سال فقط شعر «کار کند». اما او نپذیرفته بود زیرا دانش تجربی را دوست داشت و می‌ترسید که اگر تمام اوقاتش برای شاعری آزاد باشد نتواند حتی یک سطر شعر بنویسد. او از تکنیک استفاده از استعاره‌های علمی در شعر برای یافتن معادل‌هایی شاعرانه برای واقعیت‌های مدرن «ریز‌-‌جهان» (میکرو ورلد) بهره می‌برد. (اصولاً او از بازی و رقص استعاره‌ها -‌مانند بازی با ایده‌ها‌- در شعر لذت می‌برد.) اگرچه در مقام یک دانشمند، هولوب به واقعیت عینی اعتقاد دارد و از امر موهوم بیزار است، اما در شعرهایش همین واقعیت عینی را در خدمت تخیل قرار می‌دهد. این دوگانگی طنزی دلنشین را در لحن شعری‌اش تزریق می‌کند. می‌شود با «ای الوارز» شاعر در مقدمه‌ای که بر «اشعار منتخب» او نوشته است موافق بود که نقطهٔ عزیمت شعرهای هولوب، درکی طنزآمیز، مشفقانه، کاوش‌گرانه و غیر احساساتی از جهان مدرن است.

میروسلاو هولوب نویسنده ی ۱۶ کتاب شعر، ۱۰ مجموعهٔ مقالات و ۱۳۰ جستار علمی است. کارهای او به ۳۸ زبان -‌از جمله فارسی‌- ترجمه شده است.

و دیگر این‌که:

تشبیه غیرمنتظرهٔ «روباه قطبی»، یکی از انگیزه‌های من در ترجمهٔ شعر «قصهٔ پریان» است. این شعر را از ترجمه انگلیسی «یان میلنر» به فارسی برگردانده‌ام.