فیروزه

 
 

پیاده‌روی با مغز

طراحی‌های مدادی «سید امین باقری» با عنوان پیاده‌روی با مغز، نگارخانه هما

کارهای مدادی این نقاش ۲۷ ساله در ترسیم نیم‌تنهٔ آدم‌هایی کج و معوج، با صورت‌هایی از شکل افتاده و از ریخت رفته، صحنهٔ قلم‌زنی‌های آزاد و رها و بی‌نظمی است از زنان و مردانی که نامرتب و به خواست نقاش در کنار هم و بی‌ارتباط با هم صفحات سفید کاغذی را پر کرده‌اند. صورت‌های چندوجهی گویا از پشت یک عدسی دیده شده‌اند یا عکاسی از موضوع‌هایی متحرک عکس‌هایی گرفته و سپس طراح ما، از حاصل عکس‌هایی غیرفوکوس، طرح‌هایی مدادی کشیده است. خشونتی در طرح‌ها هست که از نگاهی تلخ و بدبینانه نشأت می‌گیرد.

طراحی‌ها آزاد و فارغ از قاب‌بندی و میزانباژند. دقت نقاش در نقوش لباس‌ها و پیراهن‌ها به کار رفته است و صورت‌ها کاملا اختیاری از فرم افتاده و بدریخت شده‌اند. اما قدرت طراحی نقاش جوان به عمد در اعوجاج‌ها و پرداخت صورت‌ها از بین رفته است. افزوده‌های اندک طراحی‌ها پرندگانی در جست‌و‌جوی حشرات ریز در لابه‌لای موهای افشان یک زن، سوسکی عظیم در دست یک نقش مرد، صورت‌هایی که بیشتر نقش حیوانات را تداعی می‌کنند اظهارنظرهایی صریح دربارهٔ آدم‌های ترسیم شده در طرح‌هاست.

نمایشگاه نقاشی‌های علی قائمی، نگارخانه اثر

منظره‌های شهری کوچه پس‌کوچه های قدیمی و جدید، ساختمان‌های تاریک یا پرنور، آپارتمان‌ها و مجموعه‌های آپارتمانی بلند و کوتاه، خیابان های باریک و دراز، پهن و دالبری خالی از سکنه، درخت‌های پارک های مرده و ساکن، بادگیرها و درگاه‌ها… با رنگ‌های مات و تیره اکریلیک روی بوم، اغلب در ابعاد استاندارد و معمول، شهری مرده و متروک و تیره: چیزی چون یک گاتام سیتی خفه و مرده با آسمانی تاریک و سیاه اما گرافیکی پر از خطوط صاف و تیز را شکل می‌دهند. سیاهی و سکوت، نظم قاعده‌دار ساختمان‌ها و ر نگ‌های مات و بسیار محدود نقاش (اغلب با طیف آبی‌ها و قهوه‌ای‌ها) و پرسپکتیوهای گهگاه با اعوجاج نقاش، پنجره‌هایی تاریک که به کوچه ها و خیابان هایی تاریک‌تر باز می‌شوند، آسمان‌های بی‌وسعت که بیشتر فضا را تنگ و تیره می‌کنند، جهانی کافکایی را شکل می‌دهند که در قلمرویی علمی‌-‌تخیلی بازسازی شده است. شهرها کیپ و فشرده است. ساختمان‌ها متراکم، درخت‌ها کشیده و متمایل به نور.

جهان ترسیم شده در این چهارمین نمایشگاه انفرادی نقاش در آستانهٔ چهل سالگی دنیایی شخصی اما ادبی و تخیلی و هولناک است و راه به هر تأویل فلسفی می‌دهد. دنیایی است ترسیم‌شده و حاصل خوانده هایی از اینجا و آنجا ، دیده‌هایی جسته و گریخته که بر بوم های نقاش عبوس و تلخ ما ساکن شده‌اند. بزرگترین اثر نقاش، نمایی است عمومی از شهر و بقیه ابعادی کوچکتر دارند، گویی نماهایی از جای جای این شهر خاموش و ساکت و مرده را به تصویر می‌کشد.

تخیل نقاشانهٔ نقاش که تحت تأثیر سینما و ادبیات هم هست، در بافتی اکسپرسیونیستی، ما را به متروپلیس ذهنی او می‌برد. نقاشی‌هایی ساده مثل نوجوانی که نقاشی‌های کودکی‌اش را در بزرگسالی بازسازی کرده باشد اما بسیار پرحجم و کم نقش و محو و تیره و تار.