فیروزه

 
 

دو بخشش

برتولت برشتدو بخشش
هنگامی که دورهٔ هرج‌ومرج خونینی فرا رسید که متفکر پیش‌بینی‌اش کرده، در باب آن سخن‌ها گفته بود و خاطرنشان کرده بود که این وضع دامن خود او را نیز می‌گیرد و دیرزمانی وی را نیز نابود و خاموش خواهد کرد؛ او را به جرم اخلال از مکان عمومی بیرون راندند.

امّا وی تأکید کرد که آنچه را می‌خواهد با خود از رهتوشه بردارد باید از لحاظ ظاهری بسیار کوچک باشد ولی باز هم ترسید که مبادا بارش خیلی زیاد شود. وقتی همه چیز را جمع‌آوری کردند و جلو او گذاشتند نه بیشتر از آن بود که یک مرد قادر به حمل آن نباشد، و نه بیشتر از آنکه بتواند ببخشد. آن‌گاه متفکر نفسی کشید و تقاضا کرد همه را در کیسه‌ای جا بدهند. آن‌ها در واقع چند کتاب مرجع و مشتی کاغذ بودند و بیشتر از آن معلوماتی با خود نداشتند که یک مرد بتواند فراموشش کند. متفکر همین کیسه را با خود برداشت و غیر از آن لحافی نیز با توجه به سهولت شستشو انتخاب کرد. تمام چیزهای دیگر را که دور و برش بود ترک گفت و با یک جمله تأسف‌انگیز و پنج جملهٔ حاکی از موافقت، همه را بخشید.

و این بخششی بود سهل.

اما بخشش دیگری نیز از وی نقل کرده‌اند که مشکل‌تر بود. در راه خود به سوی عزلت و سکوت، ناگهان مدتی بعد به خانه بزرگتری رسید که آن‌جا را کمی قبل‌تر از وی هرج‌ومرج خونین پیش‌بینی‌شده‌اش درهم کوبیده بود. لحاف خود را به هوای یک یا چند لحاف پروپیمان‌تر دور انداخت و نیز کیسه را با یک جمله تأسف‌بار و پنج جمله حاکی از موافقت بخشید. به همان سان، فرزانگی‌اش را نیز از یاد برد تا خاموشی وی کامل شود.

این بخششی بود دشوار.

طرح از سید محسن امامیان

❋ ❋ ❋

حیوان محبوب آقای ک.
وقتی از آقای کوینر پرسیدند کدام حیوان را بر سایر حیوانات ترجیح می‌دهد بی‌درنگ فیل را نام برد، استدلالش هم این بود:

فیل، هم قوی است هم حیله‌ورز. حیله را با قدرت همراه می‌کند. این حیله‌اش به هیچ‌وجه موذیانه و حقیرانه نیست که بخواهد بدون جلب‌نظر کردن کسی یا چیزی برای فرار از آسیب یا به دست آوردن غذایی به آن متوسل شود، بلکه حیله‌ای است که برای کارهای بزرگ در اختیار نیرومندان قرار دارد. از هرجا این حیوان بگذرد، حتماً گذرگاه پهنی است. از طرفی دیگر خوش‌خلق‌وخو است و شوخی هم سرش می‌شود. به همان میزان که دوست خوبیست دشمن خوبی هم هست. بسیار بزرگ و سنگین و در عین حال بسیار تند و تیز است.

خرطومش به هیکل ستبر و ناهنجاری منتهی می‌شود اما با آن، کوچک‌ترین خوردنی حتی فندق را از روی زمین برمی‌دارد. گوش‌هایش متحرک است. فقط چیزهایی را می‌شنود که مورد توجهش باشد. عمری طولانی هم دارد. موجودی اجتماعی است، آن هم نه‌فقط با سایر فیل‌ها بلکه با همه. همه‌جا همان‌قدر که دوستش دارند به همان میزان نیز از وی می‌ترسند. با قدری چاشنی شوخ‌طبعی حتی می‌شود بزرگش داشت و او را پرستید. پوست کلفتی دارد تا آن حد که چاقو توی آن فرو می‌شکند؛ اما احساساتش لطیف است. می‌تواند غمگین و در عین حال خشمناک شود. با میلِ وافِر می‌رقصد. در انبوهه بیشه‌زار می‌میرد. بچه‌ها و سایر حیوانات را دوست می‌دارد. رنگش خاکستری‌ست. فقط از نظر جثه به چشم می‌آید. گوشتش خوردنی نیست. می‌تواند خوب کار کند. با میل مفرط می‌آشامد و سرکیف می‌شود. به هنر نیز خدمت می‌کند؛ عاج تولید می‌کند.

طرح از سید محسن امامیان

* Bertolt Brecht



comment feed یک پاسخ به ”دو بخشش“

  1. سیامک نوروزی

    با سلام . نمی دانم این ترجمه از آلمانیست و یا انگلیسی متن اصلی، به هر روی من هر دو را خواندم و اذعان دارم که با اینکه آقای عبدالرضایی تلاش خود را کرده اند و زحمت کشیده اند، مع الوصف ترجمه ی یکدستی پیش رویمان نگذاشتند. زبان برشت در هر دو نسخه ی آلمانی و انگلیسی به نحوی فاخرانه گفته شده که ما متاسفانه از این حس در این ترجمه لذتی نمی بریم و بعلاوه که در دو جا هم مکاثره به نزج است که احتمالا به ترتیب خطی و نه مفهومی ترجمه شده است. در نهایت اینکه این کار اگر به دست یک مترجم کارکشته و واقعی ترجمه می شد حتما می توانست حق نویسنده اش را ادا کند.درود