فیروزه

 
 

در وقفه‌های میان درختان: برف

ایلما راکوزادر لنینگراد برف می‌آمد.
شب و پمپ بنزین متروک
چون زمین آیش. خیابان‌ها
نماها پرت و متروک،
بی‌شکوه. تو با لبان خاموش
در بی‌زبانی، به شعر گریختی.
ما گذشتیم آرام و بی‌وزن
از دل شهرت.
و هیچ سخنی نگفتیم.

❋ ❋ ❋

کفش قدم
کوچه چهره‌ی تو در میانه. تو می‌ایستی
کنار گودال در روشنایی، تکیده
و من نمی‌دانم چه بگویم.
یقه بالازده کلام
چون ابری مدور جلوی دهن.
و بدرود
تا چند روز دیگر و تا کی؟

❋ ❋ ❋

برای یوزف برادسکی
صندلی راحتی، قرمز بود آیا؟
چمدان هم، چمدان سفر دریا
آنچه سر جایش مثل قایقی بود
آماده‌ی سفر به آمریکا
پرچم، چمدان، کتاب‌ها
همه رو به راه. دل کندن و رفتن
چنین ناگهان اما در تنگنا
و از قرار معلوم برای همیشه.
دیگر تو مرده‌ای حالا.

❋ ❋ ❋

از خواب حرف زدن (۱)
از خواب حرف زدن
از بیداری شب‌ها
از درنگ‌های نا به جای مردد
وقتی که زوزه می‌کشد روباه
وقتی که سوت می‌کشد آمبولانس
وقتی که سرد می‌شود عرق
وقتی که کودک در مجاورت آن
تنهایی خود را می‌آزماید و بی‌صدا
تلفن چرا چنین سبز چشمک می‌زند.

❋ ❋ ❋

والدین من قالی (۲)
والدینم قالی
و من
سکوت پا
و گزش
بی شتابی تصویر
و خودداری
شب به‌خیر برگ
و خطی
از روی همه چیز.

❋ ❋ ❋

با دو زبان (۳)
با دوزبان
زبان کودکان برای نوازش
و آشپزخانه سیب‌زمینی
برای لک‌ها توتک‌ها
و فاجعه‌ی اتاق‌ها
که دیگری می‌نویسد
تا فریاد نزند
پرچین‌ها در میانه
دریاها و سکوت.

❋ ❋ ❋

به جیم می گوید زندگی اش را پایش گذاشته (۴)
زن به جیم می‌گوید زندگی‌اش را پایش گذاشته.
مرد به «آن» می‌گوید من عروسک کاغذی نیستم.
همین‌طور پیش می‌رود پیش می‌رود ماجرا و پات
می‌شود (راست قضیه این است(۵) که) مات.
دو تا که هم را دوست دارند بهترین‌ها را می‌خواهند
بپرسید بهترین‌ها را برای که روزها
می‌گذرند بستر یک‌پارچه تخته‌ی حساب و کتاب می‌شود
در آن حال که فقط غم و عصبانیت خود به خودی‌اند.
کلاه از سر، چه کسی برمی‌دارد؟

❋ ❋ ❋

در وقفه‌های میان درختان: برف (۶)
در وقفه‌ی میان درختان: برف
در فضای میان کلمات: برف
در حفره‌ی میان خانه‌ها: برف
در باغ میان پرچین‌ها: برف
و سرد
درحوضچه‌ی میان میخانه‌ها: برف
در روزن میان بلوط‌ها: برف
در درختان میان کشتزاران: برف
در بشقاب‌ها و چین و پلیسه‌ها: برف.

* Ilma Rakusa
۱- Vom Schlaf reden
۲- Meine Eltern der Teppich
۳- Mit zwei Zungen
۴- Jim sagt sie es geht mir an die Substanz
۵- To be honest
۶- In den Pausen zwischen den Bäumen: Schnee