فیروزه

 
 

از زاویه‌ای دیگر

امید مهدی نژادیا رب سببی ساز که یارم به‌سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان‌بین کنمش جای اقامت
فریاد که از شش‌جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
امروز که در دست تو ام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت؟
ای آن‌که به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن، خیر و سلامت
درویش! مکن ناله ز شمشیر احبّا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت
کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت

تفسیر: ای صاحب فال! همین هفته‌ی گذشته به شما توضیح دادم که اگر ماه/ یار تو بیرون برود تازه متوجه حال هجران خواهی شد. الان یک هفته است که تو به توصیه‌های ما عمل نکرده‌ای و یارت بیرون رفته است و همسایه‌ها تو را ملامت می‌کنند که چرا از ماه/ یار خود مراقبت نکرده‌ای. پس از خداوند بخواه که ترتیبی اتخاذ کند که ماه/ یارت به خانه برگردد و دهان ملامت‌گویان را با خاک یکسان نماید. خاکی که از سر راه ماه/ یارت جمع‌آوری شده است و از این به بعد در درون چشم تو خواهد رفت و همان‌جا اقامت خواهد کرد. ای صاحب فال! داد و فریاد مکن. اگرچه شش عضو از اعضای ماه/ یارت که عبارتند از خال، خط ریش، زلف، رخ، عارض (که تفاوت اندکی با رخ دارد که بعداً عرض خواهد شد) و قامت از شش جهت تو را محاصره نموده‌اند. تو باید از زاویه‌ی دیگری به موضوع نگاه کنی و بدانی که اگرچه این شش عضو تو را محاصره کرده‌اند، اما محاصره‌کننده هم‌اینک در اختیار تو می‌باشد و اگر به او مرحمتی کنی، فردا که فوت کرده و خاک خواهی شد نیاز به گریه و زاری نخواهی داشت. پس بدان و آگاه باش که اولاً به تقریر و بیان از عشق دم نزنی و از چیزهای دیگر دم بزنی و ثانیاً اگر یکی از دوستان تو را با شمشیر مورد اصابت قرار داد و تو را به دیار باقی رهنمون ساخت، ناله و فریاد نکنی، چراکه در این مملکت هیچ‌چیز حساب و کتاب ندارد و ممکن است به‌جای او از تو و بازماندگانت غرامت بگیرند. پس به این موضوع هم از زاویه‌ی دیگری نگاه کن و از جور و جفای دوستت ناله مکن چراکه اگر او از جنس لطیف باشد هرچه هم که جور و جفا و ستم بنماید به‌خاطر لطف و مهربانی و کرامت انسانی اوست نه به‌خاطر چیزهای دیگر.

ای صاحب فال! بدان که این رشته درست مثل رشته زلف برخی از اجناس لطیف که هنوز به تیفوس دچار نشده‌اند، سر دراز دارد و هرچه از آن بگویم تمام نمی‌شود. پس حیا کن و به سراغ کار و زندگی خود برو و دست از سر ما بردار.