فیروزه

 
 

چیزی به نام شعر هست

جیمز تیت در ۱۹۴۳ درکانزاس میسوری به دنیا آمد. کتاب شعری که در چهل و هشت سالگی از او انتشار یافت دو جایزه‌ی مهم را نصیب او کرد؛ پولیتزر و جایزه‌ی ویلیام کارلوس ویلیامز.

چند سال بعد کتاب شعر تازه‌اش دوباره برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر شد.

«بازگشت به شهر خرهای سپید»، «خاطرات قرقی» و «کفن کوتوله‌ها» از دیگر کتاب‌های شعر او هستند. یک‌بار نیز برنده‌ی بهترین کتاب سال شد. در نوشتن رمان و داستان کوتاه هم موفقیت‌های قابل توجهی به دست آورده است. در سایت آقای اسدالله امرایی می‌توانید یکی از داستان‌های کوتاه او را بخوانید. جیمز تیت در حال ِ حاضر علاوه بر تدریس در دانشگاه، ریاست آکادمی ِ شاعران ِ امریکا را نیز عهده‌دار است. این شاعر در یکی از تازه‌ترین سروده‌های خود از نیاز ِ انسان به شعر این گونه می‌گوید:

هستند کسانی‌که عمری می‌زی‌اند
بی‌آن‌که حتی یک خط شعر بنویسند
آدم‌های عجیبیکه به راحتی
قلبی را می‌شکافند یا جمجمه‌ای را می‌درند.
آن‌ها هر آخر ِ هفته با خاطری آسوده
بیس‌بال یا گلف بازی می‌کنند.
همان‌ها یکشنبه‌ها سری بهکلیسا می‌زنند
گویی کاری بس طبیعی را انجام می‌دهند.
سرمایه‌گذاری عادت ِ همیشگی‌شان است.
در گیر ِ فعالیت‌های سیاسی می‌شوند
انگار نه انگار چیزی به نام ِ شعر هست
و روزهایی به نام ِ پیری و تنهایی.
شب‌ها دور ِ میز ِ شام می‌نشینند
و تظاهر می‌کنند چیزی گمکرده‌اند.
کودکان ِ آن‌ها به جرم ِ دزدی از مغازه‌ها دستگیر می‌شوند
و هیچ‌کس اعتراف نمی‌کند گمشده‌ی آن‌ها شعر است
سگ ِ خانواده تمام ِ شب زوزه می‌کشد،
تنها و تشنه‌ی یک سطر شعر.
چگونه استکه صاحبان‌شان درنمی‌یابند بی‌شعر
زندگی‌شان زهرآگین است؟
بی‌تردید آن‌ها ضیافت‌های خود را دارند، اعیادشان را،
قمار و شکار، ییلاق و قشلاق و غروب‌های خورشید را،
بزم‌های شبانه در مهتابی، مسابقات و شرط بندی‌ها،
و ماجراهای عشقی‌شان را. آن‌ها هرگز از یاد نمی‌برند
فعالیت‌های خیریه‌ی خصوصی و همگانی،
پرستاری از سنجاب ِ زخمی را در طول ِ شب،
دانه ریختن برای پرندگان در سرتاسر ِ زمستان،
کمک به غریبه‌ها و پنچرگیری لاستیک ِ ماشین‌شان.
با این همه، آن بوی ناخوشایند ِ زوال و پوسیدگی
نامحسوس اما همیشگی، مشام‌شان را می‌آزارد.

از شعر Dream on


در جست‌وجوی شعر – برگردان مقاله‌ای از جیمز تیت – فریده حسن‌زاده (مصطفوی)