فیروزه

 
 

تاخیر معنا

«ادکلن‌های متفاوت / بی‌تفاوت از کنار هم می‌گذرند / عطر سلامی نمی‌شنوی»
غلامرضا کافی*

حمید رضا شکارسریشعر، بیانیه‌ی سیاسی، اجتماعی و حتی اخلاقی نیست، در عین حال شعر رسانه‌ای است که می‌تواند مفاهیم سیاسی، اجتماعی و اخلاقی را منتقل نماید! آیا این حکم حاوی تناقض نیست؟

به گمان نگارنده، شعر زبان نیست، بلکه تنها در زبان تجلی می‌یابد. به این ترتیب لاجرم خود فیزیکی زبان هر چقدر که هنجارهای زبان خودکار را بشکند، باز لزوماً به شعر منتهی نمی‌شود. شعر وجودی فرا واقعی است که گاه «زبانمند» می‌شوند و شعر نام می‌گیرد. اما گاه «صوتمند» است و موسیقی نامیده می‌شود و گاه «نقشمند» است و نقاشی نام می‌پذیرد.

به این ترتیب هنرها از جمله شعر اتفاقاً در غیاب کامل معنا اصلاً وجود نمی‌یابد و در تأخیر معنا، تشکل می‌یابد. معنایی که اولاً با تلاش ذهنی مخاطب فعال قابل دستیابی است و ثانیاً در تابش فرا متن‌های مخاطبان متخلف متکثر می‌گردد.

تأخیر معنا اما به واسطه تکنیک و صنایع و شگردهای شعری که موجب شکستن هنجارهای معنایی زبان می‌شوند حاصل می‌شوند.

این‌ها همه شرطی دارند و آن این‌که معنا، هر چه که باشد، درونی شاعر شده باشد و همراه با بکارگیری تکنیک بطور خودکار آفریده شود و نه قبل یا بعد از آن. و اگر نه تصنع و تکلف دامن‌گیر شعر «معنامند» خواهد بود.

«غلامرضا کافی» وقتی برای «ادکلن‌ها» شخصیت انسانی قائل می‌شود، و این شخصیت را در برابر «عطر سلام» می‌گذارد، ما را به شناسایی فرا می‌خواند.

ماهیت استعاری کلمات در کل این شعر رخ‌نمایی می‌کند و به همین دلیل، ارزش‌گذاری اجتماعی یا اخلاقی در مضمون به چشم نمی‌آید. البته به این معنا نیست که ما به عنوان مخاطب نتوانیم مواضع شاعر را شناسایی کنیم اما نکته این‌جاست که صدور حکم به نفع «ادکلن» یا «عطر» صورت نگرفته و به ما واگذار شده است.

شاعر در این شعر به نمایش تقابل شرایط ناشی از مدنیت مدرن با بدویت سنتی همت گماشته است، پس از تئوری «رسانایی شعر» ناخودآگاه دفاع نموده است. اما چه کسی غیر از شاعر مضامین مورد نظر خود را در پس حجاب آرایه‌های زبانی پنهان می‌دارد؟!

* ترانک‌ها، غلامرضا کافی، انتشارات شروع، ۱۳۸۴، صفحه ۴۶.