نگریستن، فعالیتی است خلاقانه که به تلاش نیاز دارد. هر آنچه در زندگی روزمره میبینیم، کم و بیش با عادتهای اکتسابی دستخوش تغییر شکل میشوند و تلاش برای دیدن چیزها بدون آنکه شکلشان دچار تحریف شود به چیزی چون شهامت نیاز دارد.
«آنری ماتیس»
موجودات زنده و بیجان اطراف ما هر کدام به واسطه تعاملاتی که با یکدیگر دارند منشاء اتفاقات و تغییراتی هستند که با خود ماجراها و یا حداقل یک ایده اولیه یک داستان را همراه دارند. مهم این است که با نگاهی دقیقتر و همدلانه به آنها بنگریم. با گوشِ چشم صدایشان را بشنویم و راه را برای بیان قصهای که دارند هموار سازیم. این مجموعه سعی دارد تا راهی باشد که اطرافمان را بهتر ببینیم و راحتتر از آنها بنویسیم.
برای رسیدن به پاسخ پرسشهایم نیاز به یک مونامی دارم. یک دستیار که پا به پایم بیاید و در پردازش اطلاعات کمکم کند. این دستیار بیجیره و مواجب را بهتر است از همین لکهها پیدا کنم. اینجا روی میز لکههای قابل توجهی دیده میشود. یکیشان شبیه کرم، یکی شبیه خارپشت و دیگری شبیه یک تایر پنچر است. اینها نمیتوانند دستیار مناسبی برای من باشند. مونامی من بایدتر و فرز و دارای ویژگیهای منحصر به فردی باشد.
این یکی خوب است. لکهای که از رطوبت ته لیوان چای یکی از دوستان، روی سطح شیشهای میز درست شده. یک کله به شکل مونیتور دارد که احتمالا از ترکیدن حباب روی شیشه به جا مانده و چند دست و پای کمانی شکل که منطبق با حاشیه مدور ته لیوان است.
این موجود فانتزی میتواند خواستههای مرا براورده کند. کله مونیتوری او جای مناسبی برای ارتباط تصویری بین ما خواهد بود. صفحهای که میتوانم روی آن افکار و اطلاعاتش را ببینم. دست و پاهای کمانی او و تعدد آنها میتواند او را در انجام وظایفش یاری دهد. به راحتی این سو و آن سو بپرد و از هر دیوار راستی بالا برود.
این جانور یک اسم هم لازم دارد. یک اسم با مسمی و شاید هم بیمسمی. لیوان، چرا که او برآمده از رطوبت ته یک لیوان روی شیشه است.
برای این کار حروف کلمه لیوان را تجزیه میکنم. لام / ی / واو / الف / نون. حالا این حروف را به هم میریزم و آنها را با ترکیبهای مختلف کنار هم میچینم چه اسمهایی به دست میآید؟
لاینو / لانیو / نالی / یول / یولان/ یوالن / لنوا / لیونا / لینوا / وانیل / ونیلا /لاونی / یونال / والن / الینو / نولایا / نولی / نوالی / وینال / وینا / ولینا، دهها اسمِ دیگر هم میشود با این پنج حرف ساخت. اسم پیشنهادی شما چیست؟ چرا؟
فعلا اسم این دوست عزیزمان را میگذارم نولی.
نولی احتمالا زندگی نامهای هم دارد. نولی میتواند یک رباط، یک موجود فضایی و حتی یک باکتری باشد. نولی میتواند همه و یا هیچ کدام از اینها باشد. برای من نولی یک رباط است و مانند یک موجود زنده دارای احساس. نولی حاصل تفکر یک دانشمند است که از روی افکار خودش اسکن گرفته. نولی تا آخرین روزهای زندگی دانشمند در کنار او بوده و خیلی چیزها از او یاد گرفته است. او مانند غول چراغ جادو از اینکه اربابی داشته باشد بدش نمیآید. نولی خودش را به صورت یک لکه به ما نشان داده. نولی از خرده بیسکویتها تغذیه میکند. نولی به بوی بنزین حساس است و برای مدتی از کار میافتد. نولی شبها برای سه ساعت و روزها یک ساعت خاموش میشود و… نولی شما چگونه است؟
۲۹ آبان ۱۳۹۱ | ۰۲:۰۹
خیلی جالب بود نولی واقعا اسم مناسبی بود