هنگامی که ذهنم بیش از حد آشفته و درگیر است و افکارم به جای هماهنگی، موش و گربه میشوند، تلاشهای فروتنانه به کمکم میآید. یاد گرفتهام در چنین وضعی به کارهای معمولی رو بیاورم. هر چه سادهتر بهتر: ظرفشویی، وصله پینه کردن یا تاکردن لباسها، پوستکندن میوه، جارو کردن، گردگیری طاقچه، تخلیه زباله، درست کردن سس، پاروکردن برف. کار بدنی مرا به معیارهای جسمانی اولیهام برمیگرداند: محدودیتها و کارکردهای معمولیام. من آرامشم را در یادآوری کماهمیت و عادی بودنم بازمییابم.
Leah Hager Cohen, author of The Grief of Others