۱.
همۀ این فصلها
فصل تواَند
که پاییزند
۲.
هیبتها شکست
هیمنهها فرو ریخت
تنها کوی تو ماند و
کوکوی من
۳.
اقیانوس!
ژرفای تو و
این فانوس؟
۴.
آه!
شیهۀ اسب کهر
از کشتارگاه
۵.
پژواک تو
در من
نیلوفر صبحگاهی
۶.
با دور شدن تو
تابستان دور شد
و من قدم به راهی گذاشتم
که باغ میگذاشت
۷.
میآمدی
و من به سمت تو میرفت
و من تو میشد
میشد
۸.
فرجام عشق
دو جام خالی
بر رف ِ غبار
۹.
میان این همه مترسک
کشتزار
کجاست؟
۱۰.
تو غایبی
مرگ میآید
به سلامتی جامی میزنیم
او مست به سمت زندگی میرود
من مست به سمت او
—
از مجموعهٔ در دست انتشار «پس از آن»