فیروزه

 
 

باغبان وفادار تسا

شاید اگر جاستین کوایل به تسا شک نکرده بود، تا این حد خود را آزار نمی‌داد. تسا را اولین بار در یک کنفرانس دیده بود؛ در قامت یک دانشجوی ضد جنگ. پرسش‌های بی‌پروای او، آن دو را در آن روز همراه کرده بود و این شروعی بود بر یک پیمان ابدی. تسا بعد از ازدواج با جاستین شرط کرده بود که او را همراه خودش به کنیا بیاورد؛ محل مأموریتش. و همان‌جا بود که با دکتر بلوم آشنا شده بود؛ هر دو در پی کمک به انسان‌هایی رنج‌دیده از محرومیت. همین آشنایی و همکاری هم بود که بعدها جاستین را به ورطه آن گناه نابخشودنی انداخت؛ شک به تسا.

اما جاستین، پیش از آن‌که کنسولی وفادار به ملکه انگلستان باشد، باغبانی وفادار به تسا است. این را نه به خاطر علاقه و سلیقه خود در برداشت عاشقانه از چنین دست فیلم‌هایی می‌گویم، بلکه باور دارم همیشه درامی عاشقانه وجود دارد و مؤلف برای حکایت آن به دنبال محملی جنگی هم‌چون فیلم تاوان، یا داستانی جاسوسی مثل فیلم بدنام و یا موضوعی سیاسی مانند این فیلم می‌گردد. حکایت، حکایتی همیشگی است و جاستین و تسا تکرار کنندهٔ آن داستان نامکرر.

جاستین کوایل حالا دیگر آن کنسول محافظه‌کار و آرام سابق نیست. او در پی همه آن سؤال‌هایی است که تا پیش از این تسا در جست‌وجوی پاسخ آن‌ها بود؛ البته با انگیزه‌ای متفاوت. او به دنبال این است که بداند چرا این اواخر تسا با سندی گرم گرفته بود. او می‌خواهد بداند چرا تمام محموله‌های دارویی انگلستان به ویژه داروی «نویراپین» به درستی به دست بیماران آفریقایی نمی‌رسد. او دوست دارد نامه‌ای که گم‌شدنش سندی را به وحشت انداخته به چنگ آورد. او هنوزم هم نمی‌تواند بفهمد واقعاً چرا کودکش را از دست داده است. همهٔ این سؤال‌ها جاستین را به جایی خواهد برد که تسا را پیش از او برده بود. این اگر، فقط و تنها همان تردید جاستین را جبران کند، برای باغبان وفادار تسا کافی خواهد بود.

The Constant Gardener (۲۰۰۵) Directed by Fernando Meirelles