فیروزه

 
 

انتقام گرفتن از چیزهایی که اذیتمان می‌کنند

مادرش برایش یک شغل خلاقانه پیدا کرده. یکی از آن شغل‌هایی که خیلی دلش می‌خواسته. پریده، آمده، رفته سرکار. بعد با یک فاجعه روبه‌رو شده. هر چه طرح‌هایش را به این و آن نشان می‌دهد و هر چه از سبک هنری‌اش در مورد بازتاب فجایع حرف می‌زند، دیگران می‌خندند. انگار که دفتر کارش پر شده از کاغذهایی که همین‌طور در هوا معلق هستند و او پشت میز کارش دارد با چند قطعه کوچک کاغذ و چسب کار می‌کند ولی نمی‌تواند به انبوه پرونده‌هایی که جلویش گذاشته شده برسد. دست‌هایش مدام بزرگ می‌شود و کارش را سخت‌تر و سخت‌تر می‌کند و اوامر و خرده کاری‌های همکارانش او را به جوش می‌آورد و می‌زند زیر همه چیز. دفتر را به سبک خودش درب و داغان می‌کند و رییس شرکت را به یک دوره گرد فقیر تبدیل می‌کند و خودش می‌شود رییس شرکت. آثارش را با اندازهٔ بزرگ روی دیوارها نصب می‌کند.

این‌طوری انتقام گرفتن از چیزهایی که در دنیای خارج اذیتمان می‌کنند خیلی تأثیری در اصل اتفاق یا مسئله نمی‌گذارد ولی به هر حال کاری است که شخصاً خیلی انجام می‌دهم. مدام این و آن را به جنایت‌های کوچک و بزرگ به انواع و اقسام احکام جزایی متهم می‌کنم و خودم اجرا می‌کنم و به التماس‌های مشار الیه توجهی نمی‌کنم.

در این فیلم هم شخصیت اصلی مدام از این و آن انتقام می‌گیرد ولی کارش خیلی پیشرفته‌تر از یک تخیل ساده است. او دیگر در دنیای ذهنش غرق شده است و رد پا و مرز بین واقعیت و رویا در زندگی‌اش کمی محو شده است. انگار که در ذهنش راحت‌تر زندگی می‌کند و حتی می‌تواند با دختر دلخواهش به سادگی ارتباط برقرار کند هر چند در واقعیت کارشان اصلاً خوب پیش نمی‌رود.

فیلم پر است از اشیا و کارهای دوست داشتنی. کارهایی که همیشه در ذهنم دوست داشتم انجام بدهم ولی نداده‌ام و کارهایی که حتی تصورش را هم نمی‌کردم که انجام دهم و در واقعیت جلوی رویم سبز شده‌اند.

The Science of Sleep (۲۰۰۶) Written and Directed by Michel Gondry