فیروزه

 
 

تابلوی امتیازات

تابلوی امتیازاتم مشوق هنری من است. وقتی کارم را شروع کردم و داستان‌های چاپ نشده‌ام را این‌ور و آن‌ور فرستادم، لیستی درست کردم و آن را کنار میزم به دیوار زدم. این طوری می‌توانستم ببینم هر چیزی را کجا فرستاده‌ام و کِی نظر داده‌ام. یک روز وقتی که داشتم لیست جدیدی می‌نوشتم -خط کشیدن‌ها و یادداشت‌ها لیست قبلی را ناخوانا کرده‌بود‌- برگشتم به بالای لیست و در قسمت امتیازات نوشتم ۵۰۰۰ به ۱ این داستان احتمالاً از طرف مجله‌ای که برایش فرستاده‌ام، پذیرفته می‌شود. تا پایین برگه نوشتم: بهترین شانس، بی‌رقیب، بی‌شانس، ستاره دیر شناخته‌ شده، همیشه پیروز و امیدوار. به علاوه امتیازاتمان را شمردم: ما در مقابل آن‌ها. (هنگامی که اولین داستان کوتاهم را فروختم، ۵۷۶ تا جواب رد داشتم و وقتی که اولین کتابم را فروختم بیش از ۲۰۰۰) امتیازات بیشتر به حالت ذهنی و روحی من -خوشبین یا ناامید‌- ربط داشت تا واقعیت‌های دنیای نشر و یک قمار‌باز خبره می‌تواند با شرط‌بندی روی چند اسب به ظاهر به درد‌نخور حسابی جیبش را پر کند. من هنوز هم یک تابلو امتیازات کنار میزم دارم و معمولاً به روزش می‌کنم. هر وقت که نوشتنم، یا روحیه‌ام، از رمق می‌افتد، به لیست امتیازات و احتمالات نگاه می‌کنم -گاهی‌ هم در آن دست می‌برم‌. این کار مرا سر پا نگه می‌دارد و به یادم می‌آورد که تنها راه واقعی پیروزی، نوشتن مداوم است.

Jay Neugeboren, author of You Are My Heart